شرکت خودروسازی سوئیسی "الکسترا"(Elextra) از جدیدترین خودروی برقی خود رونمایی کرد.
به نقل از نیواطلس، بدنه این خودروی برقی از فیبر کربن ساخته شده و طراحی ظاهر آن مشابه خودروهای ایتالیایی نظیر فراری و لامبورگینی است.
سرعت این خودروی تمام الکتریکی در 2.3 ثانیه از صفر به 100 کیلومتر بر ساعت میرسد و با یک بار شارژ میتواند مسافت 600 کیلومتر را با سرعت 100 کیلومتر بر ساعت بپیماید.
پیش از این یک نمونه پیشتولید شده از این خودرو در ماه فوریه سال جاری میلادی رونمایی شد که تا حدودی مشابه این خودرو بود؛ اما طراحی این نمونه زیباتر از موارد قبلی است.
این خودرو با استفاده از یک موتور الکتریکی دوقلو کار میکند که توان آن 680 اسب بخار است و حداکثر سرعت آن 250 کیلومتر بر ساعت است.
قدرت و توان این خودرو توانسته که خودروی برقی شرکت تسلا مدل "S P100D" را شکست دهد.
این شرکت هنوز قیمت خودروی تمام الکتریکی خود را اعلام نکرده و تنها 100 نمونه از آن را به بازار عرضه خواهد کرد.
در خبری که پیش از این منتشر کرده بودیم، از مدلی به اسم دیابلو GTR برایتان نوشتیم که بسیار کمیاب بوده و قرار است به زودی به حراج گذاشته شود. حالا مدل GT1 Stradale به مراتب از مدل GTR دیابلو ارزشمندتر است. از این سوپراسپرت وحشی تنها ۳۰ دستگاه تولید شده و خودرویی که میبینید یکی از همین ۳۰ دستگاه عرضه شده است.
هنگامی که به شناسنامه این خودرو نگاه میاندازیم، درمیابیم که این دیابلو جیتی وان استراداله متولد سال ۱۹۹۶ است، یعنی با یک ایتالیایی جوان ۲۱ ساله روبرو هستیم. یک پیشرانه ۱۲ سیلندر خورجینی با توان ۶۶۵ اسببخار، قلب تپنده این سوپرکار قدرتمند است.
در مقالهی حاضر بر آن هستیم تا فارغ از درستی یا نادرستی تخمین اخیر هاوکینگ، به بسط راهحل چندسیارهای شدن او بپردازیم. دنیایی را فرض کنید که در آن ۱ میلیون نفر از انسانها، تمدنی پیشرفته روی مریخ ساختهاند و روی این سیارهی سرخ زندگی میکنند؛ آنهم حدود ۲۲۵ میلیون کیلومتر دورتر از زمین!
اگر رؤیاهای ایلان ماسک به حقیقت بپیوندند، این دنیای ما ظرف ۱۰۰ سال آینده خواهد بود. ماسک امیدوار است تا سال ۲۰۴۰، هزاران یا حتی دهها هزار نفر را در قالب یک کلونی شهرمانند در مریخ سکونت دهد. او سپس میخواهد این عدد را به ۱ میلیون نفر افزایش دهد که به نظر او تعداد کافی برای شکلدهی زیرساختهای صنعتی و تشکیل یک تمدن پایدار روی مریخ است. شاید شما بپرسید آخر چرا او میخواهد چنین هدف متهورانهای را عملی کند!
پاسخ این سؤال، پیچیده و دارای جنبههای بسیار است؛ ولی نسخهی کوتاه شدهی آن این است: برای تضمین بقای بلندمدت گونهی انسان و تعمیم زنجیرهی تکاملی زمین. در ادامه تشریح میکنیم که چرا ایلان ماسک و شمار فزایندهای از متفکران بزرگ باور دارند که انسان باید تبدیل به گونهای چندسیارهای شود. اما اول نیاز است قدری از اصل مطلب دور شویم و به معنای حیات از دیدگاه کیهانی بپردازیم!
معنای حیات از دیدگاه کیهانی
برای شروع این بحث باید یک شرط اولیه را بپذیریم: جهان ترجیح میدهد که میزان پیچیدگی، بهطور فزایندهای در آن افزایش پیدا کند و اینکه پیچیدگی در کیهان چیز مطلوبی است. شاید اولین واکنش شما این باشد که شرط بالا را در محدودهی فرضیات قابل بحث قرار دهید؛ البته جای بحث هم دارد. ارائهدهندهی این فرضیه ادعا دارد که در مورد معنای کیهانی صحبت میکند و سپس ویژگیهایی انسانی مانند ترجیح یا خوب و بد بودن را به کل جهان تعمیم میدهد! این بهنوعی انسانانگاری جهان است.
احتمالا جهان هیچ اهمیتی به افزایش پیچیدگی نمیدهد. خوب و بد هم اصلا وجود خارجی ندارند و فقط مفاهیمی انتزاعی ساخت انسان هستند و همه چیز در کیهان بهاحتمال زیاد صرفا وجود دارد و نه بیشتر. ما هیچ مدرکی نداریم که این فرآیند کهن - که آن را کیهان مینامیم - هیچگونه هدف یا ارزشی داشته باشد. اما کمی شکیبا باشید! کارل ساگان میگوید:
ما بهعنوان روشی مطرح هستیم که جهان هستی با استفاده از آن میتواند خودش را بهتر بشناسد.
این گفته حاوی حقیقت ژرفی است. ما جزئی ناگسستنی از فرآیند ابداع جهان هستیم. دستگاههای گیرندهی حواس گوناگون ما از قبیل بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه، درک ما از جهان را شکل میدهند. همچنین ما میتوانیم راجع به خودمان و جهان اطرافمان تفکر کنیم. در حقیقت آنچه جهان مینامیم از کانال حواس، افکار و تجارب ما رد شده است. این دیدگاهی ملموس و شاعرانه است که افراد میتوانند آن را پیشتر ببرند و ادعا کنند از آنجا که ما خود جهان هستیم و ارزشها و ترجیحهایی داریم، پس این ارزشها و ترجیحات ما متعلق به جهان نیز هست! پس اگر ما به بقای خود ارزش بنهیم، میتوان گفت که جهان نیز برای بقای زنجیرهی تکامل ارزش قائل است.
با این حال، صاحب فرضیهی پیچیدگی جهان چیز بیشتری میگوید. او ادعا میکند که خواست پیچیدگی فزاینده در تاروپود این جهان بافته شده است. این نظریهای جالب و یادآور نظریهی بدیع ترنس مککنا است. ولی در حال حاضر نمیتوان آن را تأیید کرد؛ زیرا هیچ مدرکی دال بر آن وجود ندارد.
بشر در قرن بیست و یکم: جایگاهی قدرتمند اما متزلزل
بشر امروز در جایگاهی بهشدت قدرتمند ولی به همان اندازه متزلزل است. ما در بالاترین شاخهی درخت تکامل قرار گرفتهایم. درختی که ریشههای آن به بیش از سه و نیم میلیون سال پیش بازمیگردند. پس از هزارههای بیشمار، حیات تنوع و پیچیدگی فوقالعادهای یافته است و میلیونها و میلیونها گونهی مختلف به وجود آمدهاند. اگر فرض کنیم که طبیعت پیچیدگی را ترجیح میدهد، آنگاه زمین در حکم یک معدن الماس خواهد بود! طبق تمام آنچه ما تاکنون میدانیم، زمین دارای متنوعترین و پیچیدهترین نوع حیات در کیهان است و نیز طبق مستندات علمی، هیچ فرم حیاتی تکاملیافتهتر از بدن انسان نیست. اگر ما اجازهی ادامهی حیات پیدا کنیم، به شگفتیهای غیرقابل تصوری منجر خواهد شد. شکلهایی از حیات و تکنولوژی انسانی و پساانسانی که به تصور درنمیآیند و احتمالا به گونهای تمدن بین کهکشانی از موجوداتی ابرهوشمند که اکنون تصور هم نمیکنیم، تبدیل میشویم.
بنابراین نباید اجازه داد این شاخهی تکاملی حیات به مخاطره بیافتد و قبل از شکوفایی خشک شود. زمان کنونی ما یک نقطهی عطف تاریخی در داستان کل کیهان است؛ چرا که اکنون ما این قدرت را داریم تا راجع به ادامه یا توقف حیات روی زمین تصمیمگیری کنیم. امروزه ما هزاران کلاهک اتمی داریم که میتوانند یک فاجعه زیستمحیطی به وجود آورند. اکوسیستم جهانی بسیار شکننده شده است و منابع مورد نیاز با محدودیت مواجه شدهاند. اینکه وجود ما به تنها یک سیاره محدود شده، به این معنی است که برخورد یک شهابسنگ عظیم یا یک اتفاق غیرمترقبه میتواند تمامی اشکال حیات و هوش روی زمین را پاک کند. بهجز اینها، خطرات نابودکنندهی متعدد دیگری هم بهطور بالقوه وجود دارد. برای مثال ظهور هوش مصنوعی ضد انسان، نانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی و... . دکتر نیک بوستروم در مقالهی پیشگام سال ۲۰۰۲ خود، خطر نابودکننده را به این صورت تعریف میکند:
خطر نابودکننده خطری است که پیامد آن زمین و حیات هوشمند را نابود کند؛ یا بهطور دائمی و شدید ادامهی حیات را محدود سازد. این خطر تمامی بشریت را تهدید میکند و پیامدهای بزرگ زیانباری برای تمام تمدن بشری خواهد داشت.
اگر بحث در مورد سناریوهای آخرالزمانی به نظرتان خیلی دور از ذهن میآید، باید بدانید که شمار زیادی از افراد بسیار باهوش بر سر این موضوعات بحث میکنند و تعدادی از آنها حتی عمر خود را وقف پیشبینی و جلوگیری از فجایعی کردهاند که میتوانند حیات هوشمند کرهی زمین را به خطر بیندازند. مؤسسات زیادی از جمله آیندهی حیات، آیندهی بشر، خطر فجایع جهانی و مرکز مطالعاتی خطر نابودکننده تنها گوشهای از مؤسسات فعال در این زمینه هستند.
به نقل از مولر و بوستروم (۲۰۱۴) در یک نظرسنجی از ۱۰۰ نویسندهی علمی پرارجاع در زمینهی هوش مصنوعی، احتمال اینکه هوش مصنوعی به سطح انسان برسد و حیات او را تهدید کند حدود ۱۰ درصد است. همچنین در سال ۲۰۰۸ گروهی از متخصصان در همایش ریسک فجایع جهانی در آکسفورد، احتمال انقراض بشر پیش از سال ۲۱۰۰ را حدود ۱۹ درصد تخمین زدند. اگر علاقهمندید بیشتر راجع به خطر نابودکننده بدانید، مقالهی سال ۲۰۰۲ بوستروم در این زمینه هنوز جزو معتبرترین منابع است.
چگونه از ادامهی حیات شاخهی تکاملی خود اطمینان حاصل کنیم
همانطور که گفتیم، خطرات نابودکنندهی گوناگون در دههها و سدههای پیش رو، تهدیدشان برای نسل بشر و تمام زیستکره و اینکه چطور میتوان از این فجایع قابل پیشبینی و غیرقابل پیشبینی دوری گزید، ذهن بسیاری از افراد هوشمند را به خود مشغول کرده است. شمار دیگری از این افراد هوشمند این سؤال را مطرح میکنند که چطور میتوانیم حداقل از ادامهی حیات شاخهی تکاملی خود اطمینان حاصل کنیم.
جواب مشهور به این سؤال همان تبدیل شدن به موجودات چندسیارهای در اسرع وقت است. در میان طرفداران گسترش امپراطوری انسانی به دیگر سیارات، ایلان ماسک احتمالا سرشناسترین است. ماسک، مدیرعامل کمپانی اسپسایکس است که در زمینهی ساختوساز هوافضایی و حملونقل فضایی فعالیت میکند. ماسک میخواهد تا سال ۲۰۴۰ یک کلونی شهرمانند روی مریخ ایجاد کند. در یک مصاحبهی جذاب با Aeon، ماسک برنامههای خود را اینطور تشریح کرد:
فکر میکنم بحثهای بشردوستانهی زیادی در مخالفت با ساختن حیات چندسیارهای وجود دارد. باید توجه کرد که هنگامی که حادثهای بزرگ برای بشر رخ دهد دیگر فقر و بیماری مهم نیست؛ زیرا بشر بهکلی نابود خواهد شد. مثل اینکه بگوییم یک خبر خوب و یک خبر بد داریم: خبر خوب اینکه فقر و بیماری در جهان ریشهکن شده است و خبر بد اینکه دیگر هیچ انسانی روی کرهی زمین نمانده است! باید اشاره کنیم که همه به بشریت علاقهمند نیستند. بهصورت مستقیم و غیرمستقیم عدهای هستند که انسان را مانند علف هرزی روی سطح زمین میبینند. آنها میگویند طبیعت فوقالعاده است و همه چیز در مناطق روستایی که انسانها کمترند، بهتر است. آنها نبود تمدن و بشریت را بهتر از بودنش القا میکنند. اما من چنین چیزی را قبول ندارم. من فکر میکنم ما وظیفه داریم تا چراغ خودآگاهی را برای آینده زنده نگاه داریم.
ماسک در این دیدگاه تنها نیست. وینای گوپتا، مهندس نرمافزار و مخترع سرشناس نیز نابغهی دیگری است که همینطور فکر میکند. او در مصاحبهای با Vice بیان داشته است:
بین سیارهای شدن و سپس بین ستارهای شدن به خلقت کمک میکند که پس از میلیاردها سال، عجایب غیرقابل وصفی پدید آورد. ما نمیدانیم اگر آن را از این کرهی کوچک، شکننده و پرخطر رها سازیم و آن را در اقیانوس تاریک و روشن کیهان آزاد کنیم، بشریت چقدر میتواند به حیات خود ادامه دهد. ما به تمام آیندههای بالقوه این را بدهکاریم که به آنها امکان وجود بدهیم و برای تحقق آن نهتنها باید به فضا برویم بلکه باید توانایی سفرهای بین ستارهای را هم محیا کنیم.
گوپتا و ماسک پیشگامان جریان روبهرشدی از متفکران هستند که از تمدن چندسیارهای دفاع میکنند. با توجه به شرایط روزافزون متزلزل ما روی زمین، این گروه تبدیل شدن به گونهای چندسیارهای و حتی بین کهکشانی را راهحلی میدانند که باید با اضطرار به دنبال آن باشیم.
ایرادات واردشده به نظریهی چندسیارهای شدن
همانطور که از ایلان ماسک نقل کردیم، بسیاری از مردم مخالف این دیدگاه هستند. بعضی از این افراد میگویند هدف ترک کرهی زمین باعث میشود که از بسیاری چالشها و مسائلی که هماکنون بشر را تهدید میکنند، غافل شویم. این افراد میگویند پرداختن به چندسیارهای شدن منابع محدود ما را تقسیم میکند و برای مسائل فعلی با کمبود مواجه میکند. برخی میگویند ترک زمین یعنی دست شستن از سیارهی خود و اعتراف به اینکه ما توان نجات زمین را نداریم و حتی نمیتوانیم بحرانهای ساخت دست خودمان را حل کنیم.
برخی طرفدار لادیسم هستند و از پایه مخالف این هستند که تکنولوژی پیشرفت کند. آنها میگویند مشکلات فعلی خود حاصل از افزایش تکنولوژی هستند و تکنولوژیِ بیشتر نمیتواند راه حل مشکلات ما باشد.
عدهای هم عقیده دارند که کلونی سازی در مریخ از نظر فنی غیر ممکن است و افرادی مانند ماسک نمیتوانند بهدرستی بزرگی ابعاد این قضیه را ببینند. بعضی هم عضو جنبش انقراض اختیاری انسان هستند و بشریت را ویروسی میدانند که در حال تخریب زمین است و حالا در سر دارد تا به بقیهی کیهان نیز سرایت کند و آن را آلوده سازد! آنها عقیده دارند بشر باید همینجا گیر بیافتد و بهاحتمال زیاد ریشهکن شود.
پاسخ به این ایرادات
این ایرادات در بازهی وسیعی از ارزیابی منطقی تا ارزیابیهای شدیدا بیپایه و اساس متغیرند. معقولترین ایرادات دو مسئلهی بیتوجهی به مشکلات حال حاضر زمین و عدم امکان فنی سفر و سکونت در دیگر سیارات است. بنابراین اینجا سعی میکنیم به این دو ایراد پاسخ دهیم. ابتدا باید برای افرادی که میگویند پرداختن به چندسیارهای شدن ما را از مسائل حاضر غافل میکند و منابع ناکافی را تقسیم میکند، پاسخ ایلان ماسک را بازگو کنیم:
مسائل بشر مانند فقر و بیماریها در صورتی که کل حیات بشر از بین برود چه اهمیتی خواهد داشت؟!
واضح است که اگر تلاش برای حل معضلات بشریت برای این دسته مهم باشد، باید این نیز مهم باشد که ابتدا وجود این حیات هوشمند را تضمین کنیم و اگر حرف بزرگترین اذهان بشر را بپذیریم که احتمالی (هر قدر کوچک) برای نابودی کل بشر وجود دارد، باید بپذیریم که تلاش برای حفظ بشر را نمیتوان نادیده گرفت.
در این مورد حتی میتوان جنبههای مثبت را نیز دید. کلونی سازی روی مریخ ممکن است بتواند کلیدی برای حل بسیاری از مشکلات ما روی زمین باشد. برای تحقق هدف کلونی سازی روی مریخ، نیاز به انجام کشفیات و کار در مورد تکنولوژیهایی است که ممکن است برای مسائل اکنون ما نیز مفید باشند. همچنین سکونت در سیارهای دیگر میتواند مارا بهعنوان یک گونه باهم متحدتر کند و تقسیمبندیهای سیاسی و نژادی را درنوردد. همچنین غرور و انگیزهای برای کل بشریت بهعنوان تنها گونهی شناختهشده بین سیارهای خواهد بود. البته این حرفها نباید بهغلط تفسیر شوند. حل معضلاتی مانند فقر جهانی، پناهندگان، حمل و نقل، بردهداری، کشاورزی صنعتی و محیط زیست بسیار مهم است ولی باید توجه داشت که تمامی اینها اول در گرو وجود بشر هستند.
باید توجه داشت که جمعیت ما با در نظر گرفتن امکان حیات بشر تا میلیاردها سال دیگر، ممکن است تا هزاران میلیارد نفر و حتی بیشتر افزایش پیدا کند. در حال حاضر وجود چنین جمعیتی روی کرهی زمین امکانپذیر نیست؛ ولی در صورت تحقق حیات چندسیارهای، امکان وجود آن خواهد بود و هر یک زندگی میتواند دریچهای باشد به دنیایی از امکانات و نوآوریها. ما حتی نمیتوانیم تصور کنیم که در طول هزاران و میلیونها سال به چه گونههایی و با چه تواناییهای شگفتآوری تبدیل خواهیم شد؛ و با توجه به تعداد فوقالعادهی ممکن برای آن آیندگان، اگر به هر یک از آنها حتی یک میلیاردم یک انسان که اکنون روی زمین زندگی میکند اهمیت دهیم، در کل خواهیم دید که از دیدگاه ریاضی نیز این آیندهی شگفتانگیز کاملا شایستهی اهمیت است.
در پاسخ به آنهایی که کلونی سازی روی مریخ را غیرممکن میدانند نیز باید گفت که: چقدر مطمئن هستید؟ آیا حاضر هستید تا زندگی میلیاردها میلیارد موجود هوشمند در آینده را بر سر آن شرط ببندید؟ ما همین حالا هم پیشرفتهای چشمگیری در زمینهی فضانوردی داشتهایم و درک علمی-فنی ما همواره در حال افزایش است. قطعا با این پیشرفت به نقطهای خواهیم رسید که بتوانیم در مریخ سکونت کنیم؛ اگر همین الآن در آن نقطه نباشیم! حتی اگر کوچکترین شانسی برای رسیدن ما به آن نقطه باشد، پیامدهای آن آنقدر بزرگ و ارزشمند هستند که ارزش تخصیص منابع و فکر ما را داشته باشند.
جمعبندی
این مطلب با این نکته آغاز شد که جهان ترجیح میدهد پیچیده باشد یا اینکه ترجیح میدهد خودش را در راههایی بیشمار و بدیع ارائه دهد. ما نیز با این استدلال که با دانش امروزی ما جهان هیچ ترجیح انسانانگارانهای ندارد آن را رد کردیم. با این همه با فرض درستی این فرضیه، واقعا ما باید برای ادامهی زنجیرهی تکامل تلاش کنیم؛ زیرا تمام کیهان خواهان آن است. اگر هم به این فرضیه اعتقادی ندارید، دلایل بسیاری برای مجاب کردن شما آوردیم. اصلا فرض کنید که کیهان هیچ اهمیتی به حیات نمیدهد؛ آیا میتوان هدفی حماسیتر از این برای حیات در نظر گرفت که برای بقای خود تلاش کند؟!
MVP چیست؟
یکی از مهمترین مفاهیم مطرح شده در حوزهی کارآفرینی، MVP یا Minimum Viable Product است. این اصطلاح که معادل فارسی آن «حداقل محصول پذیرفتنی» است، به محصولی گفته میشود که دارای حداقل ویژگیهای لازم و کافی برای عرضه به مشتریها باشد و هدف از ارائهی آن، مشاهدهی بازخورد مشتریها نسبت به محصول است. این محصول یک نمونهی ناقص از محصول نهایی نیست؛ بلکه یک محصول قابل فروش است که میتواند در آینده ویژگیهای جدیدی به آن اضافه شود. این لغت در سال ۲۰۰۱ برای اولین بار توسط فرنک رابینسون ارائه شد و توسط استیو بلنک و اریک ریس همگانی شد.
تولید یک محصول با ویژگیهای زیاد کاری سخت و زمانبر است و همچنین امکان شکست خوردن آن وجود دارد. اما تولید یک MVP به کارآفرینان کمک میکند که فرضیهی خود را با کمترین تلاش و هزینهی ممکن آزمایش کنند. حداقل محصول پذیرفتنی دارای ویژگیهای اولیه و اساسی برای گسترش محصول در آینده است. توسعه دهندگان معمولا این محصول را به زیر مجموعهای از مشتریهای بالقوه عرضه میکنند. آنها از طریق بازخوردهایی که از مشتریهای خود می گیرند، میتوانند چشمانداز خوبی نسبت به نمونهی اولیه و اطلاعات مرتبط با بازاریابی به دست آورند. این کار از ساختن محصولی که مورد استقبال مشتریها قرار نگیرد، جلوگیری میکند. حداقل محصول پذیرفتنی، درواقع ورژنی از یک محصول جدید است که یک تیم میتواند به کمک آن، حداکثر اطلاعات لازم دربارهی بازخورد مشتریها را با حداقل تلاش ممکن به دست آورد. حداقل محصول پذیرفتنی یک محصول دستساز است که طی فرآیندهای تولید ایده، نمونهسازی، ارائه، جمعآوری دادهها، تجزیهوتحلیل و یادگیری تولید میشود. این مراحل چندین بار تکرار میشوند تا درنهایت یک محصول مطلوب تولید شود یا بهعنوان یک محصول ناموفق در نظر گرفته شود.
هدف از ساخت حداقل محصول پذیرفتنی چیست؟
- توانایی سنجش فرضیههای یک محصول با حداقل منابع
- افزایش سرعت یادگیری
- ارائهی هرچه سریعتر محصول به مشتری
- ایجاد نمونهی اولیه و توسعهی ویژگیهای آن در آینده
- کاهش اتلاف زمان برای طراحی بخشهایی که مورد توجه مشتری نیستند
- نمایش تواناییهای تیم توسعهدهنده در ساختن محصول مورد نیاز
مثالهایی از MVP
Dropbox
Dropbox یکی از معروفترین مثالهای ارائهی حداقل محصول پذیرفتنی است. سازندهی این محصول، درو هیوستون، برای اینکه بتواند نظر مشتریها را نسبت به ایدهی اشتراکگذاری فایلها جویا شود، مجبور بود به خیابان برود و با پرسوجو کردن از مردم، مستقیما از آنها بازخورد بگیرد. ولی او و اعضای تیمش در عوض یک ویدئوی ۳ دقیقهای درست کردند و مشخصات محصول خود را بهطور کامل توضیح دادند. همین موضوع باعث شد تقاضا برای محصولی که هنوز تولید نشده بود در عرض تنها یک شب از ۵ هزار نفر به ۷۵ هزار نفر برسد.
Airbnb
برایان چسکی و جو گبیا در سال ۲۰۰۷ تصمیم گرفتند یک کسبوکار جدید راهاندازی کنند. آنها پول زیادی برای شروع نداشتند و حتی قادر به پرداخت مبلغ اجارهی آپارتمان خود در سانفرانسیسکو هم نبودند. آنها از کنفرانس طراحی که قرار بود در شهرشان برگزار شود، مطلع شدند و ایدهی جالبی ارائه دادند. ایدهی آنها این بود که به افرادی که در این کنفرانس شرکت میکنند، محل ارزانی برای اقامت پیشنهاد دهند. آنها از آپارتمان خود عکس گرفتند و آن را در یکوبسایت ساده قرار دادند و در کمال تعجب مشاهده کردند که ۳۳ نفر برای اجارهی چند روزهی خانهی آنها درخواست دادند. این محصول اولیه چشماندازی از نیازهای مردم و بازار را به آنها نشان داد. آنها متوجه شدند که بسیاری از مردم ترجیح میدهند در خانهی شخص دیگری اقامت کنند تا اینکه اتاقی با مبلغ بیشتری در هتل اجاره کنند. همین موضوع به آنها کمک کرد تا بتوانند استارتاپ خود به نام AirbedAndBreakfastt را راهاندازی کنند.
مراحل ساخت يک MVP
هیچکس دوست ندارد زمان و پول خود را صرف ساختن محصولی کند که کسی حاضر نباشد آن را خریداری کند. نظرسنجی از دیگران یکی از راهحلهای این مشکل است؛ اما از آنجایی که تفاوت زیادی بین حرف زدن و عمل کردن وجود دارد، این راه نمیتواند بازخورد مناسبی به سازندگان محصول بدهد. بنابراین ساختن یک MVP میتواند کمک زیادی در این زمینه به شما ارائه دهد. اما برای ساخت یک MVP چه نکاتی را باید در نظر بگیریم؟
قدم اول: هدف و مخاطبان خود را تعریف کنید
مقالهی مرتبط:
اولین قدم برای ساخت یک MVP این است که طرح یا ایدهی کسبوکار خود را بهطور کامل تعریف کنید. خود را جای مشتری بگذارید و از خودتان ۲ سؤال پرسید: چرا من به این محصول احتیاج دارم؟ این محصول چگونه به من کمک میکند؟ پاسخ دادن به این ۲ پرسش، نیازهای مشتری و هدف از ساختن محصول را برای شما مشخص خواهد کرد.
قدم دوم: رقبای خود را بشناسید
اگر در حال حاضر محصولاتی مشابه با محصول یا خدمات شما در بازار وجود دارد، باید آنها را به خوبی تحلیل کنید. گاهی اوقات کارآفرینان به دلیل ایمانی که به خاص بودن ایدهی خود دارند، فراموش میکنند که باید ابتدا بازار رقابت را بررسی کنند. ابزارهای مختلف زیادی وجود دارند که میتوانید به وسیلهی آنها ترافیک سایت رقبای خود را بررسی کنید.
قدم سوم: مسیر حرکت مشتریها را تعیین کنید
بررسی یوزرفلو یا مسیر حرکت مشتریها در وبسایت، این امکان را به شما میدهد که بدانید کدام قسمتهای وبسایت خود را باید تقویت کنید. بهعنوان مثال، وبسایت Zappos یک فروشگاه معروف آنلاین کفش است که اولین فعالیت خودش را با یک MVP آغاز کرد. هدف از راهاندازی این وبسایت این بود که مشتریها بتوانند کفشهای خود را بهصورت آنلاین خریداری کنند. بنابراین آنها باید بر مواردی مانند: پیدا کردن کفش مناسب، خریدن کفش، مدیریت سفارشها و تحویل دادن سفارشها تمرکز میکردند. امروزه ابزارهای زیادی وجود دارند که برای تشخیص یوزرفلو به شما کمک میکنند.
قدم چهارم: لیستی از امکانات ضروری تهیه کنید
بعد از اینکه مسیر حرکت مشتری را تعیین کردید، باید لیستی از امکانات ضروری هر بخش تهیه کنید. معمولا هر بخش از یک سری امکانات اصلی و فرعی تشکیل شده است. آنها را به صورت یک لیست مشخص کنید. امکاناتی را که دارای بیشترین ضرورت هستند،در بالای لیست و موارد کماهمیتتر را در پایین لیست قرار دهید. درنهایت با توجه به اولویت ویژگیها برای ساختن آنها اقدام کنید. فراموش نکنید که باید به همهی موارد لیست خود رسیدگی کنید.
قدم پنجم: بسازید، امتحان کنید و یاد بگیرید
بعد از مشخص شدن طرح اولیه و ساخته شدن محصول، نوبت به امتحان کردن آن میرسد. این بخش به دو مرحلهی آلفا و بتا تقسیم میشود. در بخش آلفا مهندسان کیفیتسنجی محصول را امتحان و مشکلات آن را مطرح میکنند. بعد از رفع مشکلات و در بخش بتا، محصول در اختیار کاربران قرار میگیرد و بازخوردهای آنها طی ۱ یا ۲ هفته بررسی میشود. درنهایت مشکلات مطرحشده برطرف میشوند و محصول ارائه میشود. مراحل امتحان کردن و یاد گرفتن میتوانند بعد از عرضهی محصول، چندین بار تکرار شوند.
چگونه یک MVP بسازیم؟
۱- ساختن ویدئو
یک ویدئو میتواند چندین هزار کلمه را در مدت زمان خیلی کمی به مخاطب منتقل کند. کافی است پیغام خود را دقیقا مشخص کنید و آن را در قالب یک ویدئو درست کنید. بهتر است که ساخت ویدئو به افراد حرفهای سپرده شود؛ اما اگر بودجهی کافی ندارید، خودتان هم میتوانید این کار را انجام دهید.
۲- ساختن صفحهی فرود
صفحهی فرود، محلی است که کاربران بعد از کلیک کردن روی آگهی تبلیغاتی در یک وبسایت دیگر یا ایمیل خود، به آنجا هدایت میشوند. وظیفهی صفحهی فرود این است که ارزش پیشنهاد شما را به کاربر نشان دهد و او را برای عمل کردن ترغیب کند. صفحهی فرود هم یک ابزار تبلیغاتی و هم یک MVP است. این صفحه ارزش محصول شما، استدلال و حتی قیمت محصول شما را ارزیابی میکند.
۳- MVP جادگر آز
این روش زمانی انجام میشود که شما آیتمی مشابه محصول واقعی خود به معرض نمایش بگذارید؛ اما تولید محصول را بعد از ایجاد تقاضا انجام دهید. همانطور که پیشتر گفتیم، وبسایت فروش آنلاین کفش Zapposs نیز از همین روش برای ساختن MVPP خود استفاده کرد. مؤسس این شرکت در مرحلهی اول راهاندازی فروشگاه آنلاین خود از یک انبار برای ذخیره کردن کفشهای خود استفاده نکرد. او به فروشگاههای مختلف تولیدی کفش رفت و با هماهنگی آنها از محصولاتشان عکس گرفت و در وبسایت خود قرار داد. او بعد از گرفتن سفارش مشتریها، به همان فروشگاهها مراجعه میکرد، کفشها را میخرید، سپس بستهبندی میکرد و برای مشتریها میفرستاد. این تجربه، دید خوبی از بازار خرید آنلاین کفش به مؤسس این شرکت ارائه داد و توانست از این طریق فرضیات خود را امکانسنجی کند.
۴- MVP کارپرداز
بهجای ارائهی یک محصول میتوانید با سرویسهای دستی شروع کنید. این سرویس باید دقیقا شامل مراحلی باشد که مردم برای استفاده از محصول شما باید طی کنند. بهعنوان مثال Food on table وبسایتی است که به صورت هفتگی لیستی از دستور تهیه غذا و مواد غذایی که در فروشگاههای اطراف شما به حراج گذاشته شدهاند، برایتان ارسال میکند. همانطور که میدانید ایجاد هماهنگی میان دستور تهیه غذا و فروشگاههای مواد غذایی کار سختی است. بنیانگذاران این وبسایت نیز از ابتدا برای همهچیز برنامهریزی نکردند. این دو بنیانگذار ابتدا با صاحب چند فروشگاه صحبت کردند و مشتریهای علاقهمند را پیدا کردند. آنها هر هفته به فروشگاه سر میزدند و یک دستور تهیه غذا را که مواد اولیهی آن حراج شده بود، از فروشگاه دریافت میکردند و برای کاربران به صورت ایمیل ارسال میکردند. آنها هر هفته از کاربران خود بازخورد میگرفتند و متوجه میشدند که چه کارهایی برای پیشرفت وبسایت خود باید انجام دهند. آنها به مرور زمان مشتریهای خودشان را افزایش دادند تا جایی که مجبور شدند برای فرآیندهای خود برنامهنویسی کنند. و درنهایت توانستند کسبوکار خو را بهطور گسترده در سراسر کشور پخش کنند.
جمعبندی
درنهایت به یاد داشته باشید که نباید همهی سرمایهی خود را برای محصولی خرج کنید که نمیدانید آیا فروش خوبی خواهد داشت یا خیر. خلاق باشید و سعی کنید از راهحل مناسبی برای ارائهی MVP خود استفاده کنید. سپس بازخورد کاربران را به دقت بررسی کنید و در صورت لزوم بخشهایی از محصول خود را تغییر دهید و سپس محصول نهایی را به بازار عرضه کنید.
بسیاری از کارشناسان، طرح مدیرعامل تسلا، برای انتقال خودروها به زیر زمین و انتقال آنها با سرعت بسیار بالا را جاهطلبانه و دور از واقعیت میدانستند، اما ایلان ماسک و تیم او در شرکت بورینگ، با تست عملی طرح خود، ثابت کردند که نهتنها در ایدهپردازی، که در اجرای ابتکارات خلاقانه هم پیشرو هستند.
با دیدن فیلم زیر، میتوانید با طرح تونل زیرزمینی شرکت بورینگ، آشنا شوید:
دانلود با کیفیت 360p 720p 1080p
مسلما اجرای این طرح برای یک شهر بزرگ، نیازمند سرمایهگذاری سنگین و مدتها کار عمرانی است؛ ولی مهندسین بورینگ ظرف دو هفته و با استفاده از پیشرفتهترین تجهیزات حفاری، به نتیجهی مطلوب در مقیاس کوچک رسیدهاند. از نظر مردم، بسیاری از سخنان ایلان ماسک و خلاقیتهای او جنبهی تبلیغاتی و سرگرمکننده دارند؛ اما به نطر میرسد که ماسک برای به سرانجام رساندن رؤیای سفر در تونل که از سالها پیش مطرح شده بود، ثابت قدم است.
ویدئویی که در انتهای این مطلب قابل مشاهده است، روز گذشته در صفحه شخصی ایلان ماسک در اینستاگرام منتشر شد تا آزمایش موفقیت آمیز تونل شرکت بورینگ و انتقال با سرعت ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت را نشان دهد. این فیلم ۵۵ ثانیهای، بهترین پاسخ ماسک به منتقدان تونل بورینگ است.
تنها چند هفته از معرفی جدیدترین نسخهی بیامو سری 5 میگذرد و این خودرو با چهره و تواناییهای جدید، از سال ۲۰۱۸ فروخته خواهد شد. این در حالی است که موفقیتهای مدل ۲۰۱۷۷ همچنان ادامه دارد و علاوه بر فروش بسیار خوب در سطح جهانی، حالا به عنوان ایمنترین خودروی دنیا شناخته میشود. استانداردهای بنیاد ایمنی بزرگراههای آمریکا، بسیار سختگیرانه هستند و خودرویی که پس از گذراندن آزمونهای این نهاد موفق به کسب عنوان +TSP شود، مورد قبول جامعهی جهانی خواهد بود.
سری 5 بیامو در تمامی تستهای تصادف، امتیاز خوبی گرفته است و حتی در آزمون شبیهساز برخورد با ستون در سرعت ۶۵ کیلومتر بر ساعت که یکی از سختترین تستهای تصادف محسوب میشود، امتیاز بالایی دریافت کرده است. در این آزمون که فیلم مربوط به آن در انتهای این مطلب دیده میشود، احتمال صدمه دیدن سرنشینان به هنگام برخورد بیامو با یک ستون (یا درخت تنومند) از گوشهی خودرو، بسیار کم ارزیابی شده است. تست برخورد با ستون، امروزه مهمترین آزمون تصادف برای خودروها محسوب میشود؛ چراکه آمار وقوع آن برای خودروهای جهان بسیار زیاد است و در مقایسه با تست برخورد کامل از روبهرو ( شاخ به شاخ) صدمات جانی بیشتری بر جای میگذارد.
سال گذشته، خودروی بیامو سری 5 در آزمون تصادف با ستون، امتیاز متوسط دریافت کرده بود و بنیاد ایمنی بزرگراههای آمریکا، در مورد احتمال آسیب مچ پا و زانوی سرنشین نزدیک به محل برخورد هشدار میداد. این درحالی است که مدل ۲۰۱۷، مانند نمونههای سال قبل، در تست برخورد کامل از روبهرو امتیاز بسیار بالا (Superior) به دست آورده که به دلیل استفاده از دو سیستم ایمنی پیشگیری از برخورد است. این فناوریها بهصورت آپشن اضافه، برای خریداران بیامو سری 55 قابل سفارش خواهند بود که شامل ترمز اضطراری خودکار میشود. این سیستم، احتمال برخورد خودرو با موانع در سرعتهای کمتر از ۴۰ کیلومتر بر ساعت را به صفر میرساند.
در تستهای پیچیدهی فناوری روشنایی هم سری 5 امتیاز خوبی دریافت کرده است. این خودرو با چراغهای استاندارد، امتیاز قابل قبول (Acceptable) را در اختیار دارد؛ اما با فناوری روشنایی هوشمند که در مدلهای فول آپشن وجود دارد، صاحب امتیاز بالاتری است. در مجموع، بی ام و سری 5 در آزمونهای تصادف از جهات مختلف، موفق به کسب امتیاز پیشرفته (Advanced) و عالی (Superior) شده است تا به عنوان یک خودرو با ایمنی بسیار بالا شناخته شود و در سال ۲۰۱۷ نشان +TSP دریافت کند.
امروزه بی ام و سری 5 با پیشرانهها و آپشنهای رفاهی گوناگونی عرضه میشود. مدل 530i در حالت پایه با پیشرانهی ۲ لیتر توربوشارژ به قدرت ۲۵۰ اسب بخار و به قیمت ۵۲ هزار دلار قابل خرید است. برای علاقهمندان به خرید نمونهی قویتر، نمونهی 540i با پیشرانهی ۳ لیتر توربوشارژ عرضه میشود که ۳۳۵ اسب بخار قدرت دارد و همراه با سیستم دو دیفرانسیل هوشمند بیامو موسوم به Xdrive، حدود ۵۷ هزار دلار قیمت خواهد داشت. گرانترین نسخهی بی ام و سری 5، مدل M5 است که با پیشرانهی ۴.۴ لیتری توربوشارژ و مجهز به اینترکولر، ۵۷۵۵ اسب بخار قدرت دارد. با این خودرو، میتوان ظرف ۳.۸ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت رسید و نهایت سرعت ۲۶۰۰ کیلومتر بر ساعت را تجربه کرد. قیمت مدل M5 سال ۲۰۱۷، نزدیک به ۹۵ هزار دلار است.
دانلود با کیفیت 360p 720p 1080p
کسبوکار شما خوب است و نیاز به استخدام یکی دو کارمند جدید دارید. در اینترنت لیست افراد جویای کار را چک میکنید، به دوستان و خانوادهی خود سفارش میکنید که اگر کسی را مناسب کار شما میشناسند معرفی کنند، یا حتی شاید از سازمانهای کاریابی کمک بخواهید.
وقت و انرژی زیادی برای جذب افراد داوطلب صرف میکنید، ولی نهایتا چند نفر کاندید شغلی باصلاحیت را جذب می کنید؟ احتمالاً نه به تعدادی که مایل هستید. بعد از ارزیابی رزومهها و برنامههای کاندیداها، چند نفر برای موقعیت کاری شرکت شما مناسباند؟
در مرحله بعد شما با افراد واجد شرایط مصاحبه میکنید و بهترین فرد را انتخاب میکنید؛ در اغلب اوقات این فرد همان کسی است که بهسرعت شما را ناامید میکند. شما دیگر گیج و ناامید شدهاید. فکر میکنید پروسه استخدام را به نحو صحیح پشت سر گذاشتهاید؛ ولی حالا باید از نو شروع کنید.
اگر تابهحال برای استخدام کارمندان جدید اقدام کرده باشید، بهخوبی میدانید پیدا کردن داوطلبان واجد شرایط چقدر سخت است.
چرا پیدا کردن کارکنان خوب کار سختی است؟
پروسهی استخدام فقط یک فرآیند است و مانند هر پروسهای یک مرحله از آن میتواند با شکست مواجه شود. در این پروسه خاص، حتی یک شکست میتواند مانع از استخدام کارمند مورد نظر شما شود. حالا اگر تعداد نقطهضعفهای پروسه زیاد باشد، شانس پیدا کردن کارمند خوب تا حد زیادی تقلیل پیدا میکند.
در ادامه مطلب، به چهار مرحله مهم فرایند استخدام اشاره میکنیم:
۱- جذب نامزدهای مناسب موقعیت شغلی مورد نظر در شرکت شما
۲- نگهداشتن نامزدهایی که به تمام پروسه متعهد میمانند
۳- ارزیابی و انتخاب نامزد شایسته
۴- عقد قرارداد با فرد منتخب
اگر در هر یک از این مراحل دچار شک و تردید شوید به دردسر افتادهاید. ولی اگر از ابتدا موفق به جذب کاندیداهای مورد نیاز نشوید، وضعیت بغرنج میشود. اجازه بدهید برای پیدا کردن کارمندان خوب شما را راهنمایی کنیم:
نقطه شروع
یکی از شرکتهای کاریابی بهتازگی تحقیقی بر پایه خواستههای مشتریان خود انجام داد تا متوجه شود شکایت آنها از کجا ناشی میشود. آنها متوجه شدند که حدود ۴۸.۵ درصد شکایتها از این است که تعداد داوطلبان واجد شرایط شغلی که آنها پیگیری میکردند، به حد کافی نیست. وقتی صحبت از تعداد داوطلبان «واجد شرایط» میشود، مشکل کیفیت است نه کمیت. شما چطور میتوانید داوطلبانی را پیدا کنید که واجد شرایط شغل باز شرکت شما باشند تا بعدها بتوانند تبدیل به کارمندانی خوب برای شرکت شما شوند؟
گزینههای کمی پیش روی شما است. شما میتوانید یکی دو نفر (یا حتی یک تیم) را در سازمان مسئول پیدا کردن نامزدهای لایق کنید. ممکن است بخواهید برای فرصتهای شغلی خود در اینترنت آگهی دهید یا میتوانید از یک شرکت استخدام و کاریابی مجرب که در صنعت شما متخصص است کمک بخواهید. حتی ممکن است از تمام این روشها استفاده کنید.
هر شیوهای که انتخاب میکنید، مهم این است که در نهایت تعداد زیادی داوطلب شغلی پیدا کنید؛ بهطوریکه حس کنید از دومین و سومین انتخاب خود هم راضی خواهید بود.
منظور این نیست که باید با سومین انتخاب خود پای مذاکره بنشینید. البته ابتدا به شما میگوییم چطور داوطلبان موردعلاقه خود را نترسانید و فراری ندهید:
وظایف شغلی را روشن کنید
الزامات شغلی نامشخص، شما را به نامزدهای فاقد صلاحیت میرساند. در یک نظرسنجی سازمان Top Echelon، کارجویان نامشخص بودن وظایف و الزامات شغلی را مهمترین عامل استرسزا در زندگی حرفهای خود ذکر کردهاند. مقررات و وظایف نامناسب یا مبهم، احتمال کشف نامزدهای خوب را بسیار کم میکنند.
وظایف و نیازمندیهای شغلی را بهطور دقیق بنویسید. مثلاً بهطور مبهم نگویید: «باید بتواند با دیگران کار کند»، حرف خود را واضح و مشخص بیان کنید. آیا کارمندی میخواهید که بتواند دائم با مشتریان در ارتباط باشد و بازخوردهای آنها را دریافت کند؟ آیا کارمندتان باید به همراه یک تیم بزرگ در شرکت پروژهها را تکمیل کند؟ الزامات و نیازهای شما نباید توسط مخاطب تفسیر شخصی شوند.
قاطع باشید
در طول مراحل پروسه استخدام، باید سرعت عمل داشته باشید؛ چراکه سایر شرکتها نیز به دنبال همین کارمندان باصلاحیت هستند. بسیاری از کارجویان پروسههای استخدامی طولانی را نیمهکاره رها میکنند. حتی اگر به داوطلبان شغلی قول مساعد داده باشید، اگر روند استخدام شما بیشازحد طول بکشد، آنها وقت خود را هدر نمیدهند. شما هم نمیتوانید انتظار داشته باشید افراد لایق منتظر بمانند تا شما سر فرصت آنها را استخدام کنید.
مسائل غیرضروری را که وقت زیادی میبرند، از پروسه استخدامی خود حذف کنید. بین جلسات خود با داوطلبان شغلی زیاد فاصله نیندازید و مراحل را تا جایی که ممکن است سریع پیش ببرید.
انتظارات معقولی داشته باشید
ممکن است زمان زیادی را به جستجو بگذرانید، چون فکر میکنید باید یک کارمند بیعیب و کامل پیدا کنید. کمال و بینقصی را فراموش کنید. شما به داوطلبانی عالی نیاز دارید که تبدیل به بهترین کارمندان شما شوند. اگر امکانپذیر نبود، داوطلبانی خوب میخواهید که رشد کنند و تبدیل به کارمندانی فوقالعاده شوند.
نیازی نیست داوطلبان شغلی کامل و بی نقص باشند، کافی است پتانسیل عملی خوبی داشته باشند. اگر استخدام هوشمندانهای داشته باشید، همین افراد تبدیل به منابع انسانی گرانبهای شما خواهند شد.
انتظارات خود را از «باید اینطور باشد» به «بهتر است که» تعدیل کنید. هنگامیکه انعطافپذیرتر باشید، داوطلبان واجد شرایط بیشتری به خود جذب میکنید.
مقالات مرتبط:
دستمزد مناسبی پیشنهاد کنید
۲۹.۷ درصد کارجویان معتقدند که به علت حقوق پایین از همکاری با شرکتها منصرف میشوند. در همین حال کارفرمایان میگویند انتظار دستمزدی داوطلبان مشاغل غیر واقعی است.
وقتی در بازار نیروی کار هستیم، کارجویان کشش بیشتری در تعین حقوق و مزایا دارند. برای پیدا کردن بهترین داوطلبان واجد شرایط، باید یک حقوق رقابتی و پاداش قابل ذکر پیشنهاد دهید. شما باید چیزی را که کاندیدای شغلی میخواهد به او بدهید یا لااقل تلاش کنید با او به توافق برسید. اگر این کار را نکنید، رقیب شما پیشنهاد بالاتری میدهد و شما فرصت را از دست میدهید.
استخدام کارمند شایسته زیاد دشوار نیست. فقط باید آماده باشید تا پروسه استخدامی را درست و سریع پیش ببرید.
کپسول فضایی نیو شپرد (New Shepard) قرار است در سال ۲۰۱۸ گردشگران را به سفرهای فضایی ببرد. بعد از فرود موفقیتآمیز راکت فالکون 9 اسپیس ایکس، جف بزوس، مدیر عامل شرکت آمازون نیز تصمیم گرفت در کرهی ماه حضور داشته باشد. تصاویر منتشرشده از نمای داخلی این کپسول سرنشیندار، نشان میدهند که این کپسول بزرگترین پنجرههای فضایی را در خود جای داده است. رنگ مشکی بسیار زیبای این صندلیها که روی آنها لوگوی بلو اوریجین حک شده است، لذت تماشای فضا را چندین برابر میکند.
کپسول فضایی نیوشپرد بهراحتی میتواند ۶ نفر را در خود جای دهد. هنگام پرتاب این کپسول، صندلیهای آن به سمت عقب میروند و ۶ سرنشین آن رو به سقف کپسول قرار میگیرند. همچنین مسافران پس از رسیدن به فضا، در فضای ۱۴ متر مربعی، بیوزنی را در کابینی بزرگ تجربه خواهند کرد. موشک شرکت بلو اوریجین از نوع موشکهای زیر مداری است. به این معنی که تا ارتفاع حدودا ۱۰۰ کیلومتری بالا میرود؛ بنابراین از نظر فنی، تفاوتهای جدی با موشک فالکن ۹ شرکت اسپیس ایکس دارد.
سیستم ارسال نیو شپرد شامل یک کپسول است و بعد از اینکه روی موشک نصب شد، مسافران را به فضا میفرستد. با جدا شدن کپسول از موشک، بهآرامی با چترهای نجات روی زمین فرود میآید. نیو شپرد برای حمل مسافران به سطحی پایینتر از مدار زمین طراحی شده است که در همان حالت، مسافران حالت بیوزنی را به مدت ۴ دقیقه تجربه خواهند کرد.
در نقطهی مقابل، فالکون ۹ اسپیسایکس برای حمل محمولهها به مکانی خارج از مدار زمین و بازگشت آن ساخته میشود که البته سرعت و ارتفاع بسیار بیشتری نسبت به راکتهای بلو اوریجین دارد.
هنوز قیمت نهایی این پروژه مشخص نشده است. انتظار میرود کپسول فضایی نیو شپرد در سال جاری آزمایش و در سال ۲۰۱۸ برای اولین بار، مورد استفاده قرار بگیرد. بلو اوریجین قصد دارد با اعزام افراد به سفرهای کوتاهمدت فضایی، گردشگری فضایی عادی و در نهایت ارزان شود.
ترِوِر میلتون کسی است که قصد دارد در زمینهی حمل و نقل بدون آلایندگی، کاری صورت دهد که پیش از وی ایلان ماسک موفق به انجامش در سطح گسترده برای خودروهای سواری شده است. میلتون با کامیونهای سایز متوسط خود که با نام Nikola EV شناخته میشوند، امیدوار است که بتواند بخشی از بازار خودروهای سنگین را به خود اختصاص دهد. بازار کامیونهای اندازه متوسط در حال حاضر بهعنوان بزرگترین بازار کامیونهای موجود در جادهها شناخته میشود. کاری که میلتون برای این کامیونها در نظر دارد، همان مأموریتی است که ایلان ماسک در زمینهی خودروهای سدان لوکس موفق به انجامش شده است. حتی مدل کسبوکار وی نیز نام کوچک تسلا (اشاره به نام نیکولا تسلا، دانشمند معروف) را برای خود در نظر گرفته است.
اما به هر حال میلتون کسی است که پیشرفت اصلی خود در این عرصه را از طریق توسعهی سیستمهای انتقال قدرت مختص ماشینهای سنگین با سوخت گاز طبیعی به دست آورده است. وی در حال حاضر نیز در حال روی آوردن به سوخت هیدروژن برای کامیونهای مورد استفاده در ترابری (مأموریتهای طولانی) موسوم به کلاس ۸ (Class 8) است. میلتون باور دارد که افراد در این زمینه، اقدامات میان مرحلهای زیادی انجام دادهاند؛ اما روشهای بهکاررفته برای رسیدن به هدف در این اقدامات نادرست بودهاند. اینها در واقع اظهاراتی بودند که او در پی خیز خود بهسوی ایجاد زیرساختهای هیدروژنی بیان کرده بود. میلتون برنامهریزی کرده است که شبکهی بزرگی از ایستگاههای سوختگیری مخصوص را در سراسر پایگاههای بارگیری و انتقال بار در آمریکا توسعه دهد و قصد دارد که این کار را همزمان با معرفی کامیونهای جدیدش آغاز کند.
رؤیای یدککشها
این خودرو از نوع تمامچرخ محرک نیست؛ زیرا تنها یک محور در بخش عقب کامیون از منبع توان استفاده خواهد کرد. اما دو موتور الکتریکی در هر دو قسمت جلو (نقطهی ۱) و همچنین در محور جلویی بخش عقب (نقطهی ۲) تعبیه شده است که علاوه بر انتقال توان، کار تقسیم و جهتدهی گشتاور پیچشی را نیز انجام میدهند. این محورها باعث فراهم شدن تعلیق مستقل میشوند و نویدبخش یک رانندگی آرامتر در قیاس با سایر کامیونهای مشابه خواهند بود. تانکهای هیدروژنی نیز پس از کابین (نقطهی ۳) قرار میگیرند. از طرفی باید به سلولهای سوختی واقع در بخش ۴ و بستههای باتری واقع در بخش ۵ اشاره کنیم. تمامی ۳۲۲ هزار سلول سوختی در بخش زیرین این مجموعه جاگذاری شدهاند.
کامیون نیکولا وان میلتون را میتوانیم بهمنزلهی خودروی سوپراسپرت کامیونهای کابینبزرگ به شمار آوریم. با وجود چهار موتور الکتریکی ۸۰۰ ولتی که از یک باتری ۳۲۰ کیلووات ساعتی از نوع یون لیتیومی تغذیه میکنند (با در نظر داشتن اینکه خود این باتریها نیز از یک سلول سوختی هیدروژنی جایگذاری شده در بخش زیرین چارچوب اصلی توان خود را تأمین میکنند)، رویهمرفته ما شاهد انتقال توان بیشینهی ۱۰۰۰ اسب بخار و گشتاور تقریبی ۲۷۰۰ نیوتونمتری به یک سیستم انتقال توان ۲ سرعته از نوع اتوماتیک خواهیم بود.
با ظرفیت فشار تانک هیدروژنی به میزان ۳۴۴ بار، نیکولا وان قادر به طی مسافت بیشینهی ۱۳۰۰ تا ۱۹۰۰ کیلومتر خواهد بود؛ باید اشاره کنیم که این مقدار تفاوت در بیشینه مسافت پیمودهشده، با در نظر گرفتن بارگذاری متغیر روی کامیون اعلام شده است. ظرفیت بار در نظر گرفتهشده برای کامیون حدود ۳۰ تن است. یک یدککش دیزلی از نوع معمولی دارای مصرف سوختی به میزان ۳۳ تا ۴۷ لیتر به ازای هر ۱۰۰ کیلومتر است. نیکولا مدعی شده که کامیون هیدروژنی آنها میتواند سوختی به میزان ۱۵ تا ۱۸ لیتر را در همین مسافت مصرف کند.
میتوانیم دریابیم که تمامی آمار و ارقامی که از مشخصات کامیون نیکولا وان در اینجا ارائه شد، دارای کیفیتی فراتر از بنچمارکهای متداول سنجش عملکرد کامیونها هستند؛ البته قیمت این کامیون نیز به همین شکل عمل خواهد کرد! بر اساس گزارشها، قیمت این کامیون سوخت هیدروژنی بین ۴۵۰ تا ۵۰۰ هزار دلار خواهد بود؛ مبلغی که بهطور متوسط در حدود ۴ برابر قیمت یک کامیون یدککش مشابه معمولی خواهد بود. اما باید در نظر داشته باشیم که این هزینه همچنین دربردارندهی ضمانت نگهداری هفتساله و تأمین سوخت هیدروژن تا مسافت یک میلیون مایل (۱.۸ میلیون کیلومتر) خواهد بود.
گفتنی است که یک کامیون دیزلی متداول، برای مثال یک پیتربیلت، برای طی این مسافت، سوخت دیزلی بالغ بر ۳۶۰ هزار دلار مصرف خواهد کرد. آزمایشها روی این کامیون از سال آینده شروع میشود و از آنجایی که تنها یک نمونهی اولیهی در حال کار از این خودرو وجود دارد، میلتون اظهار کرده است که تا به امروز بیش از ۸ هزار سفارش ساخت و تولید از این محصول دریافت کرده و مرحلهی ساخت این سفارشها از سال ۲۰۲۰ آغاز خواهد شد.
قوانین و الزامات سختگیرانهتر EPA از سال ۲۰۲۷ اساسا مستلزم این خواهند بود که سازندگان خودروهای سنگین به الکتریکی سازی محصولاتشان روی آورند. اما قیمت دیزل ممکن است نیکولا را در طی مسیرش دچار مشکل کند. البته دلیل این امر مسلما به کمبود مالی در مجموعهی میلتون یا به خاطر مشکل در تولید هیدروژن انبوه از آرایههای خورشیدی نخواهد بود. باید توجه داشت که قیمت دیزل در حال حاضر حدود ۲.۵ دلار به ازای هر گالن است و اگر تا آن زمان این قیمت به ۳.۵ دلار برسد (آستانهی قیمتی که بر پایهی تحقیقات دانشگاه میشیگان، باعث میشود بیشتر ناوگانهای خودروهای سنگین رغبت به خرید کامیونهای بهینهتر پیدا کنند)، باز هم دارندگان کامیونها ترجیح خواهند داد که بیشتر به انجام برخی بهبودها از قبیل تقویت آئرودینامیک و کاهش شاخصهای کار در حالت ثابت و همچنین محدودکنندههای سرعت در کامیون خودشان بپردازند؛ بهجای اینکه مبادرت به خرید خودرویی جدید کنند.
البته در همان تحقیق هم ابراز امیدواری شده است که حدود ۳۰ درصد از دارندگان کامیون، در دو سال آینده شاید بخواهند داشتن یک سیستم هیدروژنی و الکتریکی را بررسی کنند. اما این افراد نیز بهاحتمال زیاد با دیدن برچسب قیمت نیکولا، از خرید آن منصرف خواهند شد.
کامیونی دیگر با مأموریتهای اعجابانگیز
چه کسی فکر میکرد که رانندگی بتواند حتی از اینترنت هم سریعتر باشد؟! باید بگوییم که با داشتن دادههای کافی، چنین چیزی ممکن میشود. کامیون آمازون موسوم به Snowmobile یک کشندهی ۱۵ متری (به همراه تریلر) با جرم تقریبی ۳۰ تن است که نام آن از سرویس اسنوبال آمازون که یک سرویس مقیاس بزرگ برای انتقال داده به شمار میرود، الهام گرفته شده است. با هزینهای بیش از نیم میلیون دلار در ماه، کمپانی آمازون تریلری در اختیار مشتری قرار میدهد که توانایی انتقال بیش از ۱۰۰ پتابایت (۱۰۰ میلیون گیگابایت) با خود دارد و میتواند دیتای مورد نظر را بهطور فیزیکی به نزدیکترین سرور ابری آمازون منتقل کند. مجموع سرعت آپلود در این روش کمتر از یک ماه طول میکشد؛ در حالی که آپلود این حجم از دیتا، حتی با سرعتهای بالای اینترنت امروزی، در بهترین حالت به چندین سال زمان نیاز خواهد داشت.
.: Weblog Themes By Pichak :.