بر اساس اعلام مرکز مدیرت امداد و هماهنگی عملیات رخدادهای رایانهای (مرکز ماهر)، در روزهای اخیر باجافزاری تحت نام واناکریپت (WannaCrypt) با قابلیت خود انتشاری در شبکهی کشورها منتشر و شایع شده است. بر اساس رصدهایی که در کشور توسط مرکز ماهر انجام شده، این بدافزار در سطح شبکهی کشور ما نیز ردیابی شده است.
تا این لحظه بیش از ۲۰۰ قربانی این باجافزار در کشور مشاهده شده است که بیشتر این آلودگیها در مراکز پزشکی و سلامت قرار دارد. در این راستا اقدام برای جلوگیری از انتشار باج افزار و کاهش خسارات ناشی از آن، از سوی تیمهای امداد و نجات مرکز ماهر با نام مراکز آپا مستقر در استانهایی کشور در حال انجام است.
این حمله را میتوان بزرگترین حمله آلوده کردن به باجافزار نامید که تاکنون انجام شده است. این باجافزار به نامهای مختلفی همچون WannaCry ،Wana Decrypt0r ،WannaCryptor و WCRY شناخته میشود. واناکریپت همانند دیگر باجافزارها دسترسی قربانی به کامپیوتر و فایلها را سلب و برای بازگرداندن دسترسی درخواست باج میکند.
باجافزار مذکور برای پخش شدن از یک کد اکسپلویت متعلق به آژانس امنیت ملی آمریکا به نام EternalBlue استفاده میکند که مدتی پیش توسط گروه shadowbrokers منتشر شد. این کد اکسپلویت از یک آسیبپذیری در سرویس SMB سیستمهای عامل ویندوز با شناسهی MS17-010 استفاده میکند. در حال حاضر این آسیبپذیری توسط مایکروسافت مرتفع شده است؛ اما کامپیوترهایی که بهروزرسانی مربوطه را دریافت نکردهاند، نسبت به این حمله و آلودگی به این باجافزار آسیبپذیر هستند.
با توجه به فعالیت این باج افزار در کشور ما، لازم است جهت پیشگیری از آلودگی به آن، مدیران شبکه نسبت به بهروزرسانی سیستمهای عامل ویندوز و تهیه کپی پشتیبان از اطلاعات مهم خود در اسرع وقت اقدام کنند.
مهدی محیالدین الهی قمشهای در سال ۱۲۸۰ شمسی در شهرضا متولد شد. مقدمات علوم فقه و اصول و حکمت را از نزد پدر خویش شیخ هادی قمشهای و دیگران آموخت. پس از مدتی به اصفهان رفت و حلقه درس شیخ محمد حکیم خراسانی شرکت کرد و بعد از مدتی رهسپار حوزه علمیه مشهد مقدس شد. سپس در خراسان از حکیم مشهدی و اسدالله یزدی استفاده کرد.
وی مدتی هم در حوزه درس حسین قمی و مهدی اصفهانی حاضر شد. پس از آن به تهران برگشت و در مدرسه عالی سپهسالار به تدریس حکمت و فلسفه پرداخت.
میرزا مهدی الهی قمشهای، استاد زبان عربی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و استاد فلسفه در دانشکده الهیات (معقول و منقول) بود. از میان خیل شاگردان وی میتوان به افراد برجستهای همچون عبدالله جوادی آملی، حسن حسنزاده آملی و سید محمدباقر حجتی اشاره کرد.
از جمله معروفترین آثار به جا مانده از وی، ترجمه قرآن اوست که در حال حاضر فراگیرترین ترجمه در ایران است. ترجمه تفسیرگونه مرحوم الهی که بعدها اصلاحات فراوانی از سوی او بر آن صورت گرفت، نخستین بار در سال ۱۳۲۳ به چاپ رسید. در اهمیت ترجمهاو همین بس که آیتالله العظمی بروجردی درباهاش گفته بود: «اصلاً هیچ ترجمه ای را با ترجمه آقای الهی قمشه ای مقایسه نکنید. کاری که ایشان کردند بسیار فوقالعاده است».
دلیل فراگیری این ترجمه را در دو نکته میتوان دانست: نخست سادگی و روانی در ترجمه. دوم؛ وقفکردن ترجمه از سوی مرحوم الهی قمشهای. بدین ترتیب ناشران نیازی به پرداخت هزینه برای ترجمه نداشتند و با فراغ بال نسبت به چاپ قرآن کریم با ترجمه الهی قمشهای میپرداختند.
آیتالله الهی قمشهای در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۲ دعوت حق را لبیک گفت. پیکرش از تهران به قم انتقال یافت و پس از تشییع، به نجف اشرف منتقل شد و در قبرستان وادی السلام، مقبره شماره ۱۹ آرام گرفت. این مقبره پس از یکسانسازی بخش از قبرستان، تخریب و همسطح شد.
چاپ قرآن با این ترجمه برای مدت اندکی در سال ۱۳۹۴ ممنوع شد و دلیل آن داشتن اغلاط چاپخانهای و اشکالات فنی در محتوا بود، اما با اعتراض ناشران و پیگیری اهالی قرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز انتشار این ترجمه را به ویراست حسین استادولی منوط کرد و بدین ترتیب مشکل چاپ این ترجمه برطرف شد.
ترجمه صحیفه سجادیه و ترجمه مفاتیحالجنان نیز از جمله آثار ارزشمندی است که از این عالم شهیر به دست ما رسیده است.
آیتالله الهی قمشهای در نظم و نثر هم دستی بر آتش داشت و از آثار منثور او میتوان به رسالهای در فلسفه کلی، شرح رساله حکیم فارابی، رسالهای در سیر و سلوک، حاشیهای بر مبدأ و معاد ملاصدرا، رسالهای در مراتب ادراک، رسالهای در مراتب عشق، تصحیح و تحشیه تفسیر ابوالفتوح رازی اشاره کرد. همچنین نغمه عشاق، دیوان شعر و نغمه الهی از جمله آثار منظوم آیتالله مهدی الهی قمشهای هستند.
وی در خرداد سال ۱۳۳۴ قصیده خاتمیه را در ستایش سلطان ملک توحید حضرت محمد مصطفی(ص) سروده که مطلع و مقطع آن در تصاویر زیر به خط حسین میرخانی مشاهده میشود:
وقتی والدینم به من گفتند گروه خونیام A مثبت است، حس غرور عجیبی به من دست داد؛ شاید به این خاطر که فکر میکردم چون نمرهی A مثبت در مدرسه دارای بالاترین ارزش است؛ پس حتما باید در میان گروههای خونی هم دارای بالاترین ارزش باشد و بهترین گروه خونی و بهعنوان یک وجه تمایز زیستی با سایرین به شمار رود.
زمان زیادی طول نکشید که پی بردم آن تفکر کودکانه تا چه اندازه نادرست و شاید احمقانه بود و بنابراین خیلی زود آن نگرش را کنار گذاشتم. اما از طرفی، هیچگاه سعی نکردم بهطور دقیق پی ببرم که گروه خونی A مثبت به چه مفهومی است و در دنیای واقعی و در بدن ما دارای چه عملکرد یا وجه تمایزی میتواند باشد.
تا هنگام بزرگسالی، تنها نکتهای که فهمیده بودم این بود که اگر روزی در بیمارستان بستری شوم و به هر دلیلی به تزریق خون نیاز پیدا کنم، پزشکها حتما باید از سازگار بودن گروه و نوع خون تزریقشده به بدن من اطمینان پیدا کنند.
اکنون که سالهای زیادی از دوران کودکی و آن تفکرات کودکانه فاصله گرفتهام نیز سؤالات بیجوابی در این زمینه در ذهنم مانده است. برای نمونه این پرسش که چرا حدود ۴۰ درصد از سفیدپوستها دارای گروه خونی A هستند؛ در حالی که تنها ۲۷ درصد از اهالی آسیایی شرقی این گروه خونی را دارند؟ گروههای مختلف خونی از کجا شکل میگیرند و سازوکار و کارکرد آنها در بدن ما چیست؟ برای گرفتن پاسخ برای این پرسشها، به نظرات و توضیحات برخی از متخصصان و کارشناسان در زمینههای خونشناسی، ژنتیک، زیستشناسی فرگشتی، ویروسشناسها و دانشمندان علوم تغذیه مراجعه کردم.
در سال ۱۹۰۰، کارل لندشتینر پزشک اتریشی برای اولین بار موفق به کشف گروههای خونی شد و به خاطر کارهایش در این حوزه، در سال ۱۹۳۰ میلادی به جایزهی نوبل فیزیولوژی یا پزشکی رسید. از آن زمان تا به امروز دانشمندان همواره در حال توسعهی ابزارهای توانمندی برای کاوش و جستجوی بیشتر در زمینهی گروههای خونی زیستی بودهاند. آنها در این مسیر به برخی سرنخهایی جالب و کنجکاو کننده نیز رسیدهاند. برای یک نمونه، آنها گروههای خونی نسلهای گذشته و نیاکان افراد را بررسی و ردیابی کرده و به نتایجی در مورد تأثیر آن گروهها بر سلامتی نسلهای فعلی رسیدهاند.
اما با وجود همهی این پژوهشها، من به این نتیجه رسیدم که گروههای خونی هنوز هم از جنبههای بسیاری برای دانشمندان رازآلود هستند. آنها باید تلاشش کنند تا به پاسخهای قانعکنندهای در مورد ماهیت آنها دست یابند. آجیت وارکی، زیستشناس دانشگاه کالیفرنیا-سن دیگو، در این باره چنین اظهار نظر میکند:
آیا واقعا شگفتانگیز نیست که با گذشت تقریبا ۱۰۰ سال از اعطای جایزهی نوبل برای این کشف، ما هنوز واقعا نمیدانیم که وظیفهی گروههای خونی و ماهیتشان برای چیست؟
اطلاع من از اینکه خودم به گروه خونی A تعلق دارم، به لطف یکی از بزرگترین کشفهای تاریخ پزشکی میسر شده است. از طرفی چون پزشکها از وجود گروههای خونی آگاهی دارند، میتوانند زندگیهای افراد بیمار را با تزریق و انتقال خون نجات دهند. اما واقعیت این است که در بخش بسیار زیادی از تاریخ ما، ایدهی انتقال خون و جابهجایی آن از بدن یک فرد به بدن فردی دیگر بهعنوان یک رؤیای جنجالی و حتی تابو به شمار میرفته است.
پزشکهای دوران رنسانس همواره در مورد اینکه «اگر خون یک فرد را وارد رگهای افراد بیمار کنیم چه روی میدهد» ژرفاندیشی کردهاند. برخی از آنها حتی بر این باور بودهاند که چنین کاری میتواند بهعنوان درمانی برای تمامی انواع بیماریها، حتی دیوانگی، در نظر گرفته شود. در نهایت در دههی اول قرن هفدهم بود که چندین پزشک این ایده را مورد آزمایش قرار دادند و انجام این کار، نتایج فاجعهآمیزی را به بار آورد.
یک پزشک فرانسوی، خون گاو را به بدن یک فرد دیوانه تزریق کرد. بلافاصله پس از انجام این تزریق، بیمار شروع به عرق کردن و استفراغ و تولید اورهای به رنگ خاکستر کرد و پس از انجام یک انتقال خون دیگر، جان خود را از دست داد.
به بار آمدن چنین فجایعی باعث شده بود که تا ۱۵۰ سال از آن زمان، فرایند انتقال خون بهعنوان یک پدیدهی بد در میان مردم تلقی شود. حتی در قرن نوزدهم میلادی هم تعداد کمی از پزشکان بودند که جرات امتحان یا آزمایش این رهیافت را داشته باشند. یکی از این معدود افراد، پزشکی بریتانیایی به نام جیمز بلاندل بود. وی همانند بسیاری دیگر از همکاران پزشک خود، همواره شاهد این بود که بسیاری از زنهای بیمار در حین به دنیا آوردن فرزندشان و در اثر از دست دادن خون زیاد، جان خود را از دست میدهند.
پس از یکی از این مرگهای حین زایمان در سال ۱۸۱۷ بود که بلاندل به این نتیجه رسید که نمیتواند در برابر روند متداول آن روزها بیتفاوت باشد و تصمیم به ایجاد تغییر در آن گرفت. وی بعدها در این باره چنین نوشته است:
من نمیتوانستم از این نکته صرف نظر کنم که شاید بهاحتمال اندکی، بیمار میتوانست با انجام عمل انتقال خون از مرگ نجات یابد.
بلاندل تصمیم گرفت برای بیمارهای انسان، تنها باید از خونهای انسانی استفاده کند. اما هیچکس در آن زمان حتی در پی امتحان چنین انتقالی برنیامده بود. وی مصمم بود تا با ساخت و اجرای سیستمی از قیفها و سرنگها و تیوبهایی که قابلیت انتقال خون از فرد دهنده به بیمار گیرندهی خون داشتند، این کار را انجام دهد.
پس از آزمایش این سیستم روی سگها، بلاندل به بالین مرد بیماری فراخوانده شده بود که تا حد مرگ خون از دست داده بود و در حال مرگ بود. وی در این مورد نوشته است که تنها فرایند انتقال خون میتوانست به وی شانسی برای زنده ماندن ببخشد.
چندین فرد اهداکننده در آن زمان حاضر شدند و مقدار ۴۰۰ میلیلیتر خون در اختیار بلاندل گذاشتند. وی این خون را به بازوهای مرد بیمار تزریق کرد. مرد بیمار پس از انجام تزریق اظهار کرد که حالش بهتر شده است و به نوشتهی بلاندل، بیان کرد که احساس ضعف کمتری دارد. ولی با این وجود این بیمار هم پس از ۲ روز جان خود را از دست داد.
با این حال، آزمایش فوق بلاندل را متقاعد ساخت که انتقال خون میتواند دارای منفعت زیادی برای بشر باشد و از اینرو وی در سالهای بعد نیز به تزریق خون به بدن بیمارانی که امیدی زنده ماندنشان نبود و نیاز به خون داشتند، ادامه داد. در نهایت وی در آن مدت ۱۰ فرایند انتقال خون را به انجام رساند که از میان آنها تنها ۴ بیمار به زندگی خودشان ادامه دادند و ۶ فرد دیگر در اثر بیماری جان سپردند.
البته پزشکهای دیگری نیز در آن دوران آزمایشهایی در مورد انتقال خون داشتند؛ ولی میزان موفقیت آنها بههیچعنوان امیدوارکننده نبود. رهیافتهای متنوعی برای انجام دادن فرایند امتحان شدند که از این میان میتوانیم به تلاشهای انجامشده در دههی ۱۸۷۰ برای استفاده از شیر در انتقال خون اشاره کنیم؛ کاری که بینتیجه و در عین حال خطرناک بود.
باور بلاندل در مورد اینکه انسانها تنها باید خون انسانها را دریافت کنند صحیح بود؛ ولی او یک نکتهی کلیدی در این مورد را نمیدانست: اینکه انسانها تنها میتوانند خون دستهی خاصی از انسانها را دریافت کنند. به نظر میرسد که آگاه نبودن بلاندل از همین واقعیت ساده باعث شد برخی از بیمارانش در آن زمان از مرگ نجات پیدا نکنند.
چیزی که مرگ بیماران را بیشتر غمآلود میکند این است که کشف گروههای خونی در حدود چند دهه بعد از آن دوره و در نتیجهی یک فراروند تقریبا ساده انجام شد.
نخستین سرنخها در رابطه با اینکه چرا انتقال خونهای صورت گرفته در قرن نوزدهم به نتیجه نرسید، در تودههای خونی به دست آمد. هنگامی که دانشمندان در اواخر دههی ۱۸۰۰ میلادی، خونهای افراد مختلف را در لولههای آزمایشی با هم مخلوط میکردند، پی بردند که گاهی اوقات، سلولهای قرمز خونی به همدیگر میچسبند. اما چون این خونهای نمونه معمولا از بدن افراد بیمار گرفته میشد، دانشمندان بهغلط چنین تصور کردند که شکل گرفتن تودههای خونی شاید ناشی از نوعی عامل ناشناخته در ارتباط با بیماریها بوده و در موضوع تحقیق آنها در آن زمان خارج بوده باشد.
هیچکس در آن دوره کنجکاو نشد که بفهمد آیا خون افراد سالم نیز بهصورت لخته درمیآید یا خیر؛ تا زمانی که کارل لندشتینر بر آن شد تا پی ببرد که برای خون افراد سالم چه اتفاقی خواهد افتاد. او پس از آزمایش بلافاصله متوجه شد که خون افراد سالم نیز گاهی منجر به تشکیل تودههای خونی میشود.
لندشتینر تصمیم گرفت الگوی لختگی را در این آزمایشها ثبت کند و برای این کار، خون افراد شاغل در آزمایشگاهش و همچنین خون خودش را به کار برد. او خونهای گرفتهشده را به دو بخش سلولهای قرمز خونی و پلاسما تقسیم کرد و سپس پلاسمای خون یک فرد را با سلولهای قرمز خون فرد دیگر مخلوط کرد.
او پی برد که پدیدهی توده شدن خون تنها در هنگام مخلوط کردن خون بعضی افراد خاص روی میدهد. وی در ادامه با انجام پژوهشهای بیشتر روی مخلوطها، افراد آزمایش را به سه گروه تقسیمبندی کرد. اون به آنها اسامی اختیاری A، Bو C را اختصاص داد. باید اشاره کنیم که بعدها، گروه C با O جایگزین شد و چندین سال پس از آن نیز پژوهشگران موفق به کشف گروه خونی AB شدند.
تا میانههای قرن بیستم، فلیپ لوین روش دیگری برای طبقهبندی خون انسانها شناسایی کرد؛ روشی که مبتنی بر داشتن یا نداشتن عامل خونی Rh بود. گفتنی است که علامت مثبت و منفی که در کنار گروههای خونی استفاده میشود مربوط به همین عامل و وجود و نبود آن در خون فرد است.
وقتی که لندشتینر خون افراد مختلف را با هم مخلوط کرد، پی برد که این روند از قوانین خاصی پیروی میکند. اگر او پلاسمای گروه A را با سلولهای قرمز فرد دیگری در گروه A مخلوط میکرد، پلاسما و سلولها کماکان بهصورت مایع میماندند.
همین قانون برای پلاسما و سلولهای قرمز گروه B نیز صادق بود. اما اگر لنشتینر پلاسمای گروه A را با سلولهای قرمز گروه B مخلوط میکرد، در آن صورت خون به توده تبدیل میشد (و همینطور برعکس).
خون افراد گروه O متفاوت بود. هنگامی که لندشتینر، سلولهای قرمز خونی A یا B را به پلاسمای O مخلوط میکرد، مخلوطها به توده تبدیل میشدند. اما در عین حال او میتوانست پلاسمای گروههای A یا B را به سلولهای قرمز O اضافه کند؛ بدون اینکه مخلوطها به توده تبدیل شوند.
همین توده شدن است که فرایند انتقال خون را به پدیدهای خطرناک و ریسک آمیز تبدیل میکند. به تعبیری اگر یک پزشک بهطور تصادفی، خون نوع B را به بازوی (A+) تزریق کند، بدن فرد پر از لختههای کوچک خواهد شد. این لختهها میتوانند روند گردش خون را متوقف کنند و منجر به خونریزی شدید شوند که در ادامه باعث ایجاد مشکل در تنفس و احتمالا مرگ میشود. اما اگر همین فرد از گروه خونی نوع A یا O دریافت کند، وضعیت بهخوبی پیش خواهد رفت.
ادامه دارد...
چند ماه پیش به معرفی خودروی GTstreet R در زومیت پرداختیم. این مدل، بر اساس پورشه 911 توربو S شکل گرفته است و با پیشرانههای متعددی ارائه میشود که قدرتمندترین آنها، ۷۲۰ اسب بخار قدرت و ۹۵۰۰ نیوتنمتر گشتاور دارد. نسخههای قبلی این خودرو، با قدرتهای ۶۰۰ و ۶۲۰ اسب بخار قابل خرید بودند و مدل جدید، بهتازگی در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. در ادامهی مطلب فیلم کوتاهی از بررسی شتاب خودروی GTstreet R با پیشرانهی ۷۲۰ اسب بخار، قابل مشاهده خواهد بود.
دانلود با کیفیت 360p 720p 1080p
این خودرو، با پیشرانهی ۴ لیتری مدلهای مشهور پورشه، مثل 911R و 911GT3 همراه نشده است؛ چراکه این خودروها فاقد سیستم دو دیفرانسیل هوشمند پورشه هستند و صرفا بهصورت دیفرانسیل عقب ارائه میشوند. با این حساب، پیشرانهی GTstreet R از نوع ۳.۸ لیتری و ۶ سیلندر خطی است که به لطف استفاده از توربوی دوگانه و دیگر تجهیزات خاص تکآرت، توانایی رسیدن به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت، در ۲.۵ ثانیه را به دست آورده است.
درحالیکه قیمت یک دستگاه پورشه 911 توربو S، حدود ۱۷۵ هزار دلار و قیمت نسخهی GT3، نزدیک به ۱۵۰ هزار دلار است، مدل تیونینگشدهی GTstreet R با پیشرانهی ۷۲۰ اسب بخار، ۲۸۰ هزار دلار قیمت دارد.
در پایان این مطلب، بینندهی تیزر رسمی معرفی این خودرو از تکآرت باشید.
دانلود با کیفیت 360p 720p 1080p
لوازم خانگی نوین، امکان انجام تمام کارهای روزمرهی ما در خانه را فراهم کردهاند و فرصتهای جدیدی در اختیار کاربران قرار میدهند؛ البته این بدان مفهوم نیست که فناوریهای پیچیدهای را روبهروی ما قرار دهند؛ بلکه فناوریهایی که به آنها عادت داریم، از جمله وایفای و اینترنت، در چنین ابزارهایی بهصورت پیشرفته استفاده شده است. این کار سبب شده است که ما بهراحتی از ابزارهای جدید لوازم خانگی برای تحقق خانهی هوشمند استفاده کنیم.
از طرفی ابزارهای پیشرفتهی جدید، کاملا با نیازهای کاربر امروزی منطبق هستند و کمتر یا بیشتر از این نیاز نیستند، بهگونهای که همهی قابلیتهای آنها نیز قابل کنترل است؛ تا جایی که کاربران میتوانند با توجه به سبک زندگی خود، این لوازم خانگی و ابزارها را تنظیم و شخصیسازی کنند. تصور جذاب خانهای هوشمند، چندان دور از دسترس نیست و سالها است علاقهمندان به این فناوری، در مورد فرصتها و قابلیتهای بیشماری صحبت میکنند که میتوان توسط خانهی هوشمند در اختیار مشتریان و کاربران گذاشت.
نکتهی دیگر اینجا است که فناوری اینترنت اشیاء و خانهی هوشمند هنوز فراگیر نشده و جایگاه مناسبی در بازار پیدا نکرده است. یکی از مهمترین موانع همهگیر نشدن این فناوری، هماهنگ نبودن و اکوسیستم پیچیدهی آن است. خانهی هوشمند در اصل برای راحتی افراد طراحی شده است تا کارهای روزمرهی خانه را به سادهترین و سریعترین روش ممکن انجام دهند. اما مسائلی مانند رقابت و دلایل دیگر باعث شدهاند شرکتها این امکان را به حدی پیچیده طراحی کنند که مشتریان عام نتوانند بهخوبی با آن ارتباط برقرار کنند و متوجه مزایای آن شوند.
محصولات هوشمند الجی و دیگر محصولات خانگی پیشرفتهی این شرکت، با توجه به نیاز رو به رشد کاربران به لوازمخانگی هوشمند، توانستهاند بهخوبی نیازهای مصرفکنندگان را رفع کنند و موفقیت چشمگیری به دست آورند. قابلیت تطابقپذیری فوقالعادهی محصولات این شرکت تبدیل به یک ویژگی خاص بین دیگر محصولات این حوزه شده است؛ بهگونهای که شرکت الجی را به یکی از پیشروان صنعت هوشمندسازی خانه تبدیل کرده است.
شاید مهمترین مسئلهای که بهزودی در آینده با آن مواجه خواهیم شد، مسئلهی کمبود زمان باشد. احتمالا با توجه به انبوه کارها و زندگی پرمشغلهمان، نه برای خود و نه برای دیگران وقت کافی نخواهیم داشت. یکی از بهترین راهها استقبال از سبک زندگی آینده با استفاده از فناوری و ابزارهای هوشمند است. در سبک زندگی آینده، رباتها و لوازمخانگی هوشمند بار زیادی از روی دوش شما برخواهند داشت. لوازم خانگی و رباتهای الجی کارهای روزمره و خستهکنندهی شما را با راحتترین و باکیفیتترین روش ممکن انجام میدهند. این ابزار باعث میشوند شما بهجای گذراندن وقت در آشپزخانه یا خرید کردن در بیرون از منزل یا جاروکشی و غیره، اوقات فراغتی بینظیر با خانواده داشته باشید.
ایلان ماسک در صفحه توییتر خود اعلام کرد که سفارش سقفهای خورشیدی انقلابی آنها از ۱۰ ماه می آغاز خواهد شد. او در توییت دیگری اعلام کرد که سفارش این سقفها در کشورهای زیادی در سراسر جهان امکانپذیر است. او توضیح داد که تحویل این سقفها در ایالات متحده در نیمه دوم سال ۲۰۱۷ و در سایر نقاط جهان در سال آینده میلادی امکانپذیر خواهد بود.
اما معرفی یکی از مزایای این سقفهای خورشیدی، حتی از خود سقفها انقلابیتر است: این سقفها خورشیدی تا ابد گارانتی دارند. تسلا اطلاعات مورد نیاز برای سفارش این پنلها را منتشر کرده و در آنها بیان شده است که این کاشیها تا ابد گارانتی هستند:
کاشیهای شیشهای خورشیدی بسیار بادوام هستند. ما آنها را بهاندازهی طول عمر منزل شما یا تا ابدیت - هرکدام که زودتر سر برسد - گارانتی میکنیم.
در تصویر بالا، سقف خورشیدی تسلا را در سمت چپ و سقفهای سنتی و معمول را در سمت راست میبینید. این ویدئو مربوط به بالاترین سرعت برخورد است و تسلا بیان کرده که این ویدئو با سرعت بسیار بالای ۲۵۰۰ فریم بر ثانیه تصویربرداری شده است. هر گلولهی پنج سانتیمتری با سرعت ۱۷۷ کیلومتر بر ساعت حرکت میکند.
در نهایت، این گارانتی بر پایهی گفتههای قبلی ماسک مبنی بر ارزانتر بودن سقفهای خورشیدی نسبت به سقفهای معمول اعتبار میبخشد. این امر بسیار مهم است؛ چرا که بهینگی هزینه یکی از موانع اصلی در بحث انرژیهای تجدید پذیر است.
در ادامه بیان شده است که دیگر راه حلهای انرژی میتوانند در کنار سقفهای خورشیدی استفاده شوند تا هزینههای صورتحساب انرژی را کم کنند و به افراد امکان بدهند که حقیقتا از شبکه برق خارج شوند. در وبسایت فروش اینگونه بیان شده است:
با باتری یکپارچهی Powerwall، انرژی در طول روز ذخیره میشود و در سایر زمانها قابل استفاده است. بدین ترتیب منزل شما به واحدی مستقل از شبکه برق تبدیل خواهد شد.
فصلی جدید در انرژی
سرانجام درمییابیم که چرا تسلا در نوامبر ۲۰۱۶، شرکت سولارسیتی را تصاحب کرد. تصاحب سولارسیتی به تسلا امکان میدهد تا خانهای با انرژی یکپارچه را که همه زیر نظر یک کمپانی هستند، تجربه کند. انقلابی که تسلا در رأس آن است، رویدادی امیدبخش به شمار میرود. مطالعات آزمایشگاه ملی انرژیهای تجدیدپذیر (NREL) و دیگران بیان میکنند که ۲۵ درصد از نیاز انرژی ایالات متحده میتواند فقط از تأسیسات خورشیدی پشتبامها تأمین شود.
البته هر سقفی برای پنلهای خورشیدی ایدهآل نیست و ترکیب عاملهای بسیاری مشخص میکند که هر سقف چقدر الکتریسیته تولید میکند. این عوامل شامل میانگین تابش خورشید در منطقه و مقدار تابش رسیده به سقف با توجه به بافتهای مزاحمی چون درختان و ساختمانهای بلند میشود.
مایکروسافت در حال سپری کردن هفتههای پرمشغلهای است؛ ردموندیها طی چند هفتهی اخیر، ویندوز ۱۰ اس وسرفیس لپتاپ را معرفی کرده و از قابلیتها و ویژگیهای جدید بهروزرسانی آیندهی ویندوز در کنار سرویسها و محصولات دیگری نظیر مایکروسافت گراف و کنترلرهای واقعیت ترکیبی در کنفرانس توسعهدهندگان سال جاری پرده برداشتهاند. اما آنچه بیش از همهی موارد یادشده خودنمایی میکند، تمرکز مجدد مایکروسافت بر ویندوز استور است که به نظر میرسد بهسرعت در حالت بدل شدن به قطعهی اصلی از آیندهی سیستم عامل مایکروسافت است.
هنگامی که ویندوز استور در سال ۲۰۱۲ در کنار ویندوز ۸ و ویندوز آرتی آغاز به کار کرد، شرایط بسیار متفاوت بود. در پی موفقیت عظیم اپاستور اپل برای iOS، بسیاری از کمپانیهای حوزهی فناوری برای رقابت با کوپرتینوییها در صدد راهاندازی فروشگاههای مختص خود بودند (از جمله خود اپل که در سال ۲۰۱۱ فروشگاه نهچندان موفق مک اپاستور را راهاندازی کرد)؛ مایکروسافت همچون کمپانیهای دیگر، قصد نداشت عرصه را به رقیب دیرینهی خود واگذار کند.
وضعیت ویندوز استور در سال ۲۰۱۲ بسیار نابهسامان و گیجکننده بود؛ در حالی که ویندوز ۸ روی معماری ایکس ۸۶ / ایکس ۶۴ اینتل اجرا میشد، ویندوز آرتی مبتنی بر معماری آرم بود؛ اما هر دو سیستم عامل از فروشگاه مشترکی بهره میبردند، بدین ترتیب تمام اپلیکیشنهای موجود در فروشگاه باید با معماری آرم سازگار میبودند؛ چرا که باید همهی محصولات نرمافزاری فروشگاه ویندوز، روی ویندوز آرتی نیز اجرا میشدند.
بنابراین، در گذشته ویندوز استور بهجای آنکه بهعنوان منبعی از نرمافزارهای مرسوم ویندوز عمل کند، تنها اپلیکیشنهایی با طراحی مترو و تبلتمحور را شامل میشد که با هدف رقابت با آیپد اپل طراحی شده بودند. علاوه بر این، نرمافزارهای توسعه دادهشده با فریموُرکهای پرطرفدار NET. و Win32 واجد شرایط ورود به استور نبودند و این مسئله، اضافه شدن نرمافزارهای مشهور به استور ویندوز ۸ و ویندوز ۱۰، بدون نیاز به اعمال تغییرات فاحش در ساختارشان را در عمل غیر ممکن میساخت.
اما مایکروسافت از آغاز به کار کمفروغ فروشگاه اولیهی ویندوز، درسهای بسیاری گرفته است. ویندوز ۱۰ با خود پلتفرم یونیورسال ویندوز را آورد؛ این پلتفرم توسعهی اپلیکیشنهایی را سادهتر میکرد که روی چندین پلتفرم اجرا میشدند. مایکروسافت در کنفرانس سال گذشتهی توسعهدهندگان (Build 2016) ابزاری موسوم به Desktop Bridge Tool معرفی کرد که امکان پورت کردن اپلیکیشنهای مرسوم NET. و Win32 دسکتاپ به نسخههای سازگار با ویندوز استور را فراهم میکرد. از سال آینده تمام بازیهای انحصاری جدید کنسول ایکسباکس وان، در قالب برنامهی Xbox Play Anywhere بهصورت Cross-compatible در فروشگاه ویندوز استور نیز عرضه خواهند شد تا بدین ترتیب مایکروسافت قادر به ترغیب کاربران به استفاده از ویندوز استور به جای رقبایی همچون استیم باشد.
اما دستاورد جدید مایکروسافت موسوم به ویندوز ۱۰ مبتنی بر معماری آرم است که در کنفرانس توسعهدهندگان امسال نیز به نمایش گذاشته شد. ویندوز ۱۰ مبتنی بر معماری آرم قادر به اجرای تقریبا تمام اپلیکیشنهای x86 خواهد بود و این اپلیکیشنها را میتوان از ویندوز استور یا هر منبع دلخواه دیگری نصب کرد. بدین ترتیب یکی از بزرگترین نقصهای ویندوز آرتی، به کمک ویندوز ۱۰ مبتنی بر معماری آرم از میان برداشته میشود.
به نظر میرسد مایکروسافت از این موضوع اطمینان دارد که میتواند توسعهدهندگان را نسبت به اضافه کردن اپلیکیشنهای دسکتاپ به فروشگاه ویندوز ترغیب کند؛ فروشگاهی که قرار است تمام اپلیکیشنهای مورد نیاز کاربران ویندوز ۱۰ اس را فراهم کند. در همین راستا، مایکروسافت اعلام کرد که بهزودی عناوین بزرگی همچون آیتونز، اسپاتیفای و حتی تعدادی از توزیعهای لینوکس نیز به ویندوز استور اضافه خواهند شد.
مایکروسافت سعی دارد بهجای آنکه ویندوز استور نقش فروشگاهی سطح پایین برای اپلیکیشنهای مبتنی بر آرم را ایفا کند، آن را به هستهی تمام تجربههای نرمافزاری مرتبط با ویندوز بدل کند. هنوز راه زیادی تا نصب نرمافزاری مانند فتوشاپ از ویندوز استور باقی است؛ اما بخش اعظمی از آنچه شما نیاز دارید، باید در استور موجود باشد.
چنانچه مایکروسافت بتواند کاربران و توسعهدهندگان را نسبت به پذیرش ویندوز استور ترغیب کند، این مسئله میتواند باعث تحول ویندوز شود. نصب و حذف کردن نرمافزار برای کاربران سادهتر میشود، ضمن اینکه وجود یک فروشگاه مرکزی میتواند پروسهی بهروزرسانی نرمافزارها را نیز سادهتر کند.
علاوهبر این مایکروسافت اخیرا امکان بلاک کردن نصب اپلیکیشنهایی را در بهروزرسانی Creators فراهم کرده است که از ویندوز استور دانلود نشدهاند؛ قابلیتی که مشابه Gatekeeper در OS X اپل است. در دنیایی که ویندوز استور تمام نرمافزارهای مورد نیاز شما را ارائه میدهد، امنیت ویندوز نیز به میزان زیادی افزایش پیدا میکند.
چنانچه مایکروسافت بتواند این موضوع را عملی کند، خود ردموندیها نیز از آن سود خواهند برد؛ چرا که ۳۰ درصد از مبلغ خرید اپلیکیشنها به این کمپانی میرسد.
البته مایکروسافت مسیر دشواری در پیش دارد. چنانچه به خاطر داشته باشید، اپل نیز تاکتیک مشابهی برای اپاستور مک در پیش گرفت؛ استوری که مسئلهی چندپلتفرمی بودن هم نداشت؛ اما بهموجب محدودیتهایی که Sandbox برای اپلیکیشنها به وجود میآورد و این مسئله که ترغیب توسعهدهندگان نسبت به واگذار کردن ۳۰ درصد از سودشان، درصورتی که میتوانند محصول خود را بهراحتی بفروشند، اپاستور مک هنوز به بخشی اجتنابناپذیر و مهم از این سیستمعامل بدل نشده است.
موفق یا ناموفق بودن مایکروسافت با سیاستهای مدارا آمیزش در عرصهای که اپل شکست خورده، هنوز هم در هالهای از ابهام است؛ اما با توجه به خبرهای اخیر، واضح است که ویندوز استور بخش عمدهای از تمرکز مایکروسافت را به خود معطوف خواهد کرد. اکنون مایکروسافت باید توسعهدهندگان و کاربران را به مسیر مورد نظر خود هدایت کند.
سیاره مریخ پدیدهها و ویژگیهایی دارد که میتواند جان انسان را در مدت کوتاهی بگیرند.
به نقل از اسپیس، قرارگیری در معرض امواج و اشعههای مضر در مریخ یکی از بزرگترین تهدیدهای مریخ برای فضانوردان است اما خطرهای بزرگ دیگری نیز جان مسافران به مریخ را تهدید میکند.
ناسا قصد دارد تا اواسط دهه سوم قرن 21 ماموریت انسانی در مریخ انجام دهد و در حال حاضر در حال مطالعه بر روی چندین فناوری مختلف برای اطمینان از صحت جسمی و زنده ماندن فضانوردان در سیاره سرخ است.
"پاسکال لی"(Pascal Lee) یکی از محققان ناسا به بررسی مواردی پرداخته است که باید برای حفظ جان فضانوردان در نظر گرفته شوند.
در ادامه به بررسی عواملی که میتوانند سبب مرگ انسان در مریخ شوند میپردازیم:
1- مریخ خون شما را به جوش میآورد!
سریعترین عاملی که میتواند یک مسافر حفاظتنشده را در مریخ به کام مرگ بفرستد، فشار جو بسیار پایین است.
لی در رابطه با این خطر موجود در مریخ گفت: با توجه به فشار جو مریخ که 100 برابر کمتر از زمین است، خون انسان در دمای معمولی به جوش میآید و تمام گازهای موجود در خون به صورت حباب درمیآیند و طی چند ثانیه فرد میمیرد.
2- جو مریخ از کربن دیاکسید تشکیل شده است
جو زمین از 78 درصد نیتروژن و 21 درصد اکسیژن، مقادیری بخار آب و کربن دیاکسید تشکیل شده است اما در مریخ 95 درصد جو از کربن دیاکسید تشکیل شده است.
گاز اکسیژن برای تنفس انسان ضروری است و هیج گازی نمیتواند جایگزین آن شود و در جو مریخ نیز ذرهای اکسیژن آزاد وجود ندارد و تنفس در فضای آزاد آن ظرف چند دقیقه انسان را به کشتن میدهد.
3- دمای مریخ شدیدا متغیر است
در گرمترین روزهای تابستان در مریخ دمای محیط به 21 درجه سانتیگراد میرسد و این دما در شب تا منفی 62 درجه سانتیگراد پایین میآید.
در صورتی که لباس مناسب این دما در اختیار فضانوردان نباشد آنها فقط چند ساعت با مرگ فاصله خواهند داشت.
4- غبار مریخی
گرد و غبار موجود در سطح مریخ دارای ترکیباتی است که برای ریه انسان سمی محسوب میشوند و این ذرات ریز در صورتی که استنشاق شوند برای گرفتن جان انسان به چند هفته زمان نیاز دارند.
5- تشعشعات سرگردان
عدم وجود یک میدان مغناطیسی سراسری در مریخ و ضخامت پایین جو این سیاره سبب شده که اشعههای پرانرژی کیهانی مستقیما به سطح این سیاره برسند که با ایجاد سرطان خون شدید طی چند ماه انسان را از پا در میآورد.
ناسا اطلاعاتی از یک سیاهچاله کلان جرم به دست آورده که ویژگیهای متناقضی با بقیه دارد.
به نقل از فیز، یکی از مهمترین ویژگیهای سیاهچالهها ثبات آنها در مرکز کهکشان است اما به تازگی منجمان ناسا سیاهچاله از نوع کلانجرم کشف کردهاند که احتمالا در حال حرکت است.
سیاه چاله کلان جرم بزرگترین نوع سیاهچاله در کهکشانهاست که گمان میرود در مرکز تقریباً همه کهکشانها از جمله کهکشان راه شیری نیز یافت شود و دارای جرمی معادل صدها هزار تا چندین میلیارد برابر جرم خورشید هستند. این سیاهچالهها پر جرمترین نوع سیاهچالهها هستند و گرانش بسیار زیادی دارند که در جهان بینظیر است.
این سیاهچاله غیرعادی جرمی 160 میلیون برابر جرم خورشید دارد و در یک کهکشان بیضوی در فاصله 3.9 میلیارد سال نوری از زمین قرار گرفته است.
منجمان ناسا معتقدند این سیاهچاله ممکن است از چند سیاهچاله کوچکتر تشکیل شده باشد و در اثر برخورد آنها و انرژی آزاد شده به حرکت درآمده و از مرکز کهکشان خارج شده باشد. سرعت حرکت بستگی به انرژی سیاهچالههای کوچکتر دارد.
محققان ناسا با استفاده از اطلاعات رصدخانه اشعه ایکس "چاندرا"(Chandra) و همچنین اطلاعات تلسکوپ فضایی هابل موفق به کشف این سیاهچاله کلانجرم شدند.
کهکشان میزبان این سیاهچاله نشانههایی از اختلال در فضای پیرامونی خود دارد که نشاندهنده ادغام دو کهکشان در گذشته نه چندان دور است.
حدس دیگری که در رابطه با این کهکشان زده میشود این است که دو سیاهچاله هنوز با هم ادغام نشدهاند اما یکی از آنها امواج قابل کشف و دریافت به زمین ارسال نمیکند.
نتایج این تحقیق در نشریه علمی Astrophysical منتشر شده است.
مبتکران فرانسوی سامانهای ابداع کردهاند که روی قسمت عقب کلاه موتورسواران نصب میشود و به رانندگان پشت سر درباره کاهش سرعت موتورسیکلت هشدار میدهد.
به نقل از گیزمگ، کیت جدید شرکت استارتآپ Cosmo Connected ترکیبی از چراغ ترمز و یک برنامه نرمافزاری تلفن همراه است و به منظور ارتقای ایمنی موتورسواران طراحی شده است.
این سامانه از یک حسگر شتابسنج برای شناسایی کاهش سرعت موتورسیکلت استفاده میکند. صرف نظر از این که کاهش سرعت ناشی از ترمز گرفتن موتورسیکلت یا فقط کند شدن سرعت آن است، در هر حالت، 12 چراغ ترمز الایدی این کیت فعال میشوند تا به رانندگان پشت سر هشدار دهند سرعت موتورسیکلت جلویی آنها در حال کند شدن است.
کیت ابداعی که فقط 150 گرم وزن دارد، در یک محفظه ضد آب قرار گرفته که این محفظه از پلیکربنات و لاستیکEPDM ساخته شده است. این سیستم با استفاده از یک صفحه پایه پلاستیکی و به صورت مغناطیسی روی کلاه نصب میشود.
صفحه پلاستیکی هم با یک نوار چسب دو طرفه روی کلاه قرار میگیرد بنابراین چراغ ترمز را میتوان به آسانی روی کلاههای مختلف نصب کرد به شرط این که این کلاهها مجهز به پایه مغناطیسی باشند.
علاوه بر عملکرد به عنوان چراغ ترمز، میتوان این فناوری را در حالت همیشگی چشمکزن قرار داد تا وقتی موتورسوار در شرایط کم نور حرکت میکند یا کنار جاده پارک میکند، نور چراغ خطر دو برابر شود.
کیت Cosmo Connected با باتری لیتیم-یون 900 میلیآمپر ساعت نیرودهی میشود و این باتری قابلیت شارژ دوباره را دارد. گفته میشود این سیستم با این باتری به مدت هشت ساعت کار میکند اما استفاده مداوم از آن در حالت خطر میتواند این مدت زمان را به سه ساعت کاهش دهد.
افزودن ژیروسکوپ به شتابسنج این کیت به شناسایی تصادفات احتمالی کمک میکند؛ در این حالت، کیت از طریق بلوتوث به یک برنامه نرمافزار گوشی هوشمند وصل میشود و پیغام اضطرار را ارسال میکند.
مبتکران روی سایت کیک استارتر در حال بازاریابی برای سامانه جدید هستند و در صورتی که سرمایه تولید آن تامین شود، ماه سپتامبر وارد بازار خواهد شد.
این کیت در رنگهای سفید و سه رنگ متغیر مشکی، به بهای 129 دلار عرضه خواهد شد.
.: Weblog Themes By Pichak :.